-
تنها تو می مانی
شنبه 20 مهرماه سال 1392 17:05
دل داده ام بر باد ، بر هر چه باداباد مجنون تر از لیلی ، شیرین تر از فرهاد ای عشق از آتش اصل و نسب داری از تیره ی دودی ، از دودمان باد آب از تو توفان شد ، خاک از تو خاکستر از بوی تو آتش ، در جان باد افتاد هر قصر بی شیرین ، چون بیستون ویران هر کوه بی فرهاد ، کاهی به دست باد هفتاد پشت ما از نسل غم بودند ارث پدر ما را ،...
-
من «ینگه دنیا»، «آمریکا» را دوست دارم!
پنجشنبه 18 مهرماه سال 1392 09:51
من دیو شهر قصهها را دوست دارم! زنجیرو بند اشقیا را دوست دارم! آن کس که پای چشم من نیلی شد از او آن کس که زد تیر جفا را دوست دارم! آن کس که ناموس مرا دزدیده، ایضاً آن کس که کشته بچه ها را دوست دارم! اصلاً چه معنی دارد از ما اخم و تندی من مارو عقرب، اژدها را دوست دارم! «آریزونا» را با بیابانهای سرخش «تونگای» سبز و...
-
مرا به زندگی امیدوار خواهی کرد؟
شنبه 13 مهرماه سال 1392 08:22
تو پرتپشترم از آبشار خواهی کرد؟ مرا به زندگی امیدوار خواهی کرد؟ تو چشمهای مرا از غبار خواهی شست مرا زلالترین چشمهسار خواهی کرد؟ تو میبری نفسم را به باغ آزادی رهایم از قفس انتظار خواهی کرد؟ تو آسمان مرا میکنی پر از خورشید مرا ستارۀ دنبالهدار خواهی کرد تو آب میکنی آیا یخ وجودم را؟ مرا بهار دوباره بهار خواهی کرد؟...
-
به جای چشم، دو فانوس سبز روشن داشت
شنبه 13 مهرماه سال 1392 08:22
ملیلهدوز لباسی بنفش بر تن داشت به جای چشم، دو فانوس سبز روشن داشت شنل به دوش، به میدان شهر آمده بود به چشم، جاذبهای مست و مردافکن داشت کشانده بود به دنبال خویش مردم را هزار عاشق حیران بدتر از من داشت چنان پریچهی پاکی ندیده بودم هیچ کدام کوچهی گمنام شهر، مسکن داشت؟ تنش به مخمل ناز حریری میمانست میان سینه اگر چه...
-
محکوم به مرگی چه بخواهی چه نخواهی
شنبه 13 مهرماه سال 1392 08:20
ختت نه سپید است و نصیبت نه سیاهی محکوم به مرگی چه بخواهی چه نخواهی کو عشق که ما را برساند به رسیدن کو تیغ که ما را برهاند ز تباهی آبی به شهیدان عطشناک ندادیم مردند لب شط فرات آن همه ماهی ای کشته ترحّم کن و ای تشنه تبسّم ای ناله شهادت شو و ای گریه گواهی سنگم بزن ای دوست، دلم میکده اوست ما را بشکن آینه ی ماست الهی آن...
-
انگار روی عرش خدا پرسه میزند
سهشنبه 26 شهریورماه سال 1392 10:31
انگار روی عرش خدا پرسه میزند روحم که در حریم شما پرسه میزند این بینوا به سلسله مویتان قسم تنها به عشق دام بلا پرسه میزند مثل دلم شکسته و صد تکه میشود وقتی که زیر آینهها پرسه میزند انگار میدهند نشان ابروی تو را تا در حیاط قبله نما پرسه میزند آهوی من نیامده تا ضامنش شوید در حسرت کمند شما پرسه میزند عیسی که...
-
در کار جهان هیچ کس ابهام ندارد
سهشنبه 29 مردادماه سال 1392 10:04
در کار جهان هیچ کس ابهام ندارد تنها غم عشق است که فرجام ندارد ما سوخته ها طعمه همواره عشقیم این آتش کهنه هوس خام ندارد از روز و شبم جز تو ندارم خبر ای ماه دیوانگی من سحر و شام ندارد بگذار که با یاد تو غافل شود از تو این مرغک وحشی خبر از بام ندارد هرچند پریشان ولی آسوده ترینم دیوانه غم گردش ایام ندارد ماییم و غمی کهنه...
-
خود این حکایت هر روز روزگار من است
یکشنبه 27 مردادماه سال 1392 10:14
خود این حکایت هر روز روزگار من است به غم دچار چنانم که غم دچار من است نسیم سبز بهاری وزید بر خاکم اگر خطا نکنم عطر، عطر یار من است کدام گریه از این سنگ شسته است غبار کدام لحظهی روشن در انتظار من است پرید پلک دلم میهمان جانم کیست؟ کدام دسته گل امروز بر مزار من است؟ مرا تحمل دیدار اشکهای تو نیست فدای آن دل غمگین که...
-
کلید
سهشنبه 11 تیرماه سال 1392 11:26
این شعر هیچ ربطی به نماد انتخاباتی هیچ نامزد و ستادی ندارد وا میشود به عادت معمول با کلید هر قفل و در،به دست شما هست تا کلید درها بدون شک،همگی باز می شوند در قفلشان فرو برود هر کجا، کلید در را برای باز شدن آفریده اند اما به شرط آن که بُوَد با شما کلید وقتی که قفل باز شود با فشار دست یعنی که قفل وا شده اما نه با کلید!...
-
صبح رجعت
سهشنبه 4 تیرماه سال 1392 08:11
صبح رجعت به نام زینب کبری«س» سخن آغاز کن ای دل به سوی کربلای واپسین پرواز کن ای دل ز یارانی که جان دادند جا ماندی دلا ! بس کن چه میخواهی از این تن، این بلای مبتلا؟ بس کن تنی بر خاک و جانی برتر از افلاک داری تو چه میجویی درین زندان، چکار خاک داری تو؟ به کام دشمنان تا کی دریغ یاد یاران است؟ به خون هر گه که خفته می برد...
-
مرهم نام تو
یکشنبه 2 تیرماه سال 1392 10:06
مرهم نام تو از نو شکفت نرگس چشم انتظاری ام گل کرد خار خار شب بی قراری ام تا شد هزار پاره دل از یک نگاه تو دیدم هزار چشم در آیینه کاری ام گرمن به شوق دیدنت از خویش می روم از خویش می روم که تو با خود بیاری ام بود و نبود من همه از دست رفته است باری مگر تو دست برآری به یاری ام کاری به کار غیر ندارم که عاقبت مرهم نهاد نام...
-
مرهم نام تو
یکشنبه 2 تیرماه سال 1392 10:06
مرهم نام تو از نو شکفت نرگس چشم انتظاری ام گل کرد خار خار شب بی قراری ام تا شد هزار پاره دل از یک نگاه تو دیدم هزار چشم در آیینه کاری ام گرمن به شوق دیدنت از خویش می روم از خویش می روم که تو با خود بیاری ام بود و نبود من همه از دست رفته است باری مگر تو دست برآری به یاری ام کاری به کار غیر ندارم که عاقبت مرهم نهاد نام...
-
می ترسم
جمعه 31 خردادماه سال 1392 11:25
من از رگبار هذیان در تب پاییز می ترسم از این اسطوره های از تهی لبریز می ترسم به شب تندیسهایی دیدم از تاریخ شرم آگین به صبح از خوابگرد روح وهم انگیز می ترسم برایم آن قدر از گزمه های شهر شب گفتند کز این همسایگان, از سایه خود نیز می ترسم حقیقت واژه تلخیست در قاموس ناپاکان من از نقش حقیقت های حلق آویز می ترسم نمی ترسند از...
-
ز پا انداخت آخر سرکشی های هوس ما را
شنبه 24 تیرماه سال 1391 20:29
ز پا انداخت آخر سرکشی های هوس ما را شبانگه با کدام امید می خواند جرس ما را به امید رهایی راه را چون باد می رفتم رها می کرد اگر یک لحظه زنجیر هوس ما را هوس کم بود، شد رنگ و ریا هم مشکلی دیگر دعا کن واعظ ما واگذارد یک نفس ما ر ا بر این بیچاره مرغ دل، نفس، دیوار می بینم چه حکمت بود، یارب ! کآفریدی در قفس ما را ز چشم...
-
مقام رهبرى -- استاد شهریار
دوشنبه 28 شهریورماه سال 1390 18:12
تو آن سروى که چون سر برکنى سرها بیارایى وگر سرور شدى آئین سرورها بیارایى به نقاش ازل مانى که با نقشى جهانآرا چمنها با گل و سرو و صنوبرها بیارایى بدین شوق شهادتها چه بیم از لشکر کافر که هر آنى تو آن رانى که لشکرها بیارایى ادامه در : http://mersad.net/blog/category/shahryar.html
-
به مناسبت روز بزرگداشت استاد شهریار
دوشنبه 28 شهریورماه سال 1390 00:52
مقام رهبرى -- مقام رهبری دست على به همراه بسیج -- استاد شهریار پاسخ استاد شهریار به نادانی که او را به اروپا دعوت کرده بود
-
تقدیم به بچه های مظلوم سومالی
سهشنبه 25 مردادماه سال 1390 17:35
تقدیم به بچه های مظلوم سومالی غنچه ی مچاله ناله های چرخ دستی اش که ایستاد یک ورق از کتاب کهنه ای که روی چرخ بود پاره کرد بعد پیرمرد چند تا کلوچه را روی آن ورق گذاشت دست من به سوی آن دراز شد ناگهان غنچه ی مچاله ورق که باز شد عکس کودکی سیاه - کودکی که گوشه ی ورق نشسته بود- در میان قاب چشم های من نشست او میان دست های...
-
کریم کیست؟
سهشنبه 25 مردادماه سال 1390 17:32
استاد غلامرضا سازگار چراغ و چشم رسول خدا امام حسن(ع) به جن و انس و ملک مقتدا امام حسن(ع) هزار بارم اگر سر جدا شود، دستم ز دامن تو نگردد جدا امام حسن(ع) در آن زمان که نبودیم ما، ز لطف خدا ولایت تو عطا شد به ما امام حسن(ع) عجیب نیست مسیحا اگر شود بیمار ز خاک کوی تو گیرد شفا امام حسن(ع) تمام ارض و سما سفره کرامت توست...
-
بوی بارون
سهشنبه 25 مردادماه سال 1390 17:29
بوی بارون عالمی دارد تماشای غروب از پنجره رقص باران، رنگ رویاهای خوب از پنجره روزها با سختی دیوار صحبت می کنم قصه می گوید به من یک چارچوب از پنجره تا دلم می خواست پروازی ببینم، بی جهت یا شمال از در درآمد، یا جنوب از پنجره آنقدر پروازها مشکوک و وهم آلوده اند چلچله می ترسد از خود، دارکوب از پنجره مثل گنجشکی که بالش خونی...
-
آه بحرین بیدفاع؛ شهدایت را به خاک بسپار و برخیز
شنبه 8 مردادماه سال 1390 19:35
بسم الله الرحمن الرحیم قرنهایی است تا نسیم آه اویس قرن از یمن فریاد میدارد یا محمدا قرنهایی است تا لؤلؤ بحرین میچکد از چشم زنان سوگوار رودها رود رود رود بطحای خونین قرنهایی است تا سرگذشت تلخ این قوم تکرار ثقیفهایست که از ظهر صفین تا عصر عاشورا بدن چاک چاک رسولالله را به فریاد میموید یا محمدا زیتونزارهای لبنان...
-
اگرچه کشته شدید و اگرچه میسوزید
شنبه 8 مردادماه سال 1390 19:33
اگرچه کشته شدید و اگرچه میسوزید برادرانی شهادت شعار پیروزید اگر چه حملهی دشمن مجالتان ندهد پس به لرزه نیفتادهاید همچون بید به کربلای وطن دیدهام به جان شما که زیر تیغ شهادت شهید میخندید اگر چه دشمن دون بود با سلاح زیاد ولی ز هیبت خیل بسیج میلرزید اگر چه حمله به ما کرده بود اما باز ز بیسلاحی ما فتنه سخت میلرزید...
-
و میراثی از آن پیر خمین است
شنبه 8 مردادماه سال 1390 19:32
عراق و مصر و تونس یا که لبنان همه عشاق رهبر مثل ایران چه رهبر؟ تاج سر، نور دو عین است و میراثی از آن پیر خمین است خمینی عاشقش بوده است و ما نیز به جان او نموده بس دعا نیز امام مهربان او را دعا کرد دری از او بهسوی دوست وا کرد سخندان و سخنسنج و حکیم است هرآنکس نیست با رهبر، رجیم است چگونه بیولای او توان زیست دمی...
-
بگذار تا جان بگیرد، عشق تو در خانه دل
شنبه 8 مردادماه سال 1390 19:30
بگذار تا جان بگیرد، عشق تو در خانه دل پرگردد از شور مستی از شوق پیمانه دل شمعی و جانباز نامت، میسوزی و میگدازی باید که دورت بگردد، تا صبح پروانه دل جانبازی و جان نثاری، رسم حسین است آری کو مدعی تا بفهمد، تفسیر افسانه دل جانباز عاشق شهید است، هم مسلک بایزید است گوید شهادت چو عید است، استاد دیوانه دل بر تخت...
-
زخمه های شعله ور
دوشنبه 16 خردادماه سال 1390 18:11
به حضرت امام خمینی(ره) هنوز این کوچه ها این کوچه ها بوی پدر دارد نگاه روشن ما ریشه در باغ سحر دارد هنوز ای مهربان در ماتمت هر تار، جان من نیستان در نیستان زخمه های شعله ور دارد نمی گویم تو پایان بهاری بعد تو امّا بهار عیش ما لبخند از خون جگر دارد اگر خورشید رفت این آسمان خورشید می زاید اگر خورشید رفت این آسمان قرص قمر...
-
ترانه ای برای آیات القرمزی
سهشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1390 20:39
نام تو در باران نام تو در رنگین کمان هفت رنگ سرخ نام تو در گلها و گلدان ها نام تو در مرجان و مروارید دریاهاست تو دختر آواز جاشوها نام تو در آیات قرآن ها این شعر را نذر صدای روشنت کردم ای دختر بارانی طوفان فریاد تو پیچیده در رایات آیات یا آیات یا آیات ** نام تو خونین است مثل شعله ی یاقوت نام تو نام دیگر زخم است نام تو...
-
آن سوی قلمرو چشمهامان
شنبه 10 اردیبهشتماه سال 1390 09:39
آن سوی قلمرو چشمهامان درختانی ایستادهاند هزار بار سبزتر از این جنگل کال بعد از این جا اقیانوسی است آبیتر از زلال یله در بی کرانگی چونان ابدیتی بی ارتحال ای مادران شهید! سوگوار کهاید؟ دلتنگی تان مباد آنان درختانند بارانند آنان نیلوفرانیاند از حمایت دستان خدا برخوردار آبیاند، آسمانیاند نه تو و نه من نمیدانیم...
-
اتل متل یه مادر
شنبه 10 اردیبهشتماه سال 1390 09:33
اتل متل یه مادر نحیف و زار و خسته با صورتی حزین و دستای پینه بسته بپرس ازش تا بگه چه جور میشه سوخت و ساخت با بیست هزار تومن پول اجاره خونه پرداخت اجارههای سنگین خرج مدرسه ما خرج معاش خونه خرج دوای مینا بپرس ازش تا بگه چه جوری میشه جنگ کرد با سیلی جای سرخاب صورتا رو قشنگ کرد...
-
شهید گمنام
شنبه 10 اردیبهشتماه سال 1390 09:31
قصه قصه قصه ، داد میزنه یه عاشق میگه شهید آوردند ، بازم گل شقایق شهیدایی که بودند همه جوون بی باک بر گشتن، ولی اینبار همه بدون پلاک پلا ک هاشون جا مونده، گم کردند خیلی آسون بعضیاشون تو اروند بعضیا هم تو مجنون پلاکایی که شاید همه باشن بازیچه بعضیاشون هنوزم مخفی اند تو شلمچه نگاه کنید رو تابوت چقدر قشنگ نوشتن انگاری رو...
-
دجال های دیجیتال
شنبه 10 اردیبهشتماه سال 1390 09:29
دجال های دیجیتال لیبی آه امام موسی صدر است بحرین سیلی خدا بر صورت خلیفه های دروغ است ژاپن می لرزد و سونامی ژاپن یعنی ژاپن قوی تر از فرانسه و آلمان است و میراژها و اف بیست ها در برابر خشم خدا هیچ اند کجایی پل الوار؟ که از فرانسه به لیبی بروی و اعتراض کنی به این کوتوله های سیاست به اوبی ما و این مرتیکه کوتاه قد فرانسوی...
-
دو کوچه بالاتر از تماشا
شنبه 10 اردیبهشتماه سال 1390 09:27
دو کوچه بالاتر از تماشا بهار شد بال و پر تکاندم نماند از این خانه جز غباری و خانه را آن قدر تکاندم و چشم ها را دوباره شستم و مثل ماهی از آب رستم و سقف دل را سپید کردم و فرش جان را سحر تکاندم نفس تکانی نکرده بودم چه بی هیاهو نفس کشیدم جگر تکانی شنیده بودی؟ صدف شکستم جگر تکاندم پر از شکوفه ست شانه هایم میان توفان و باد...