در حوالی غروب

یک عمر پشیمان ز پشیمانی خویشم

در حوالی غروب

یک عمر پشیمان ز پشیمانی خویشم

دولت معتدلان پا شده میبینی که

کشورم یکسره غوغا شده میبینی که
مثل یک غنچه شکوفا شده میبینی که
 
در همین دولت تدبیر و تعادل یکهو
همه‌ی ظرفیتش وا شده میبینی که  
 
همه جا خوب و وطن عالی و مردم خوشحال
دولت معتدلان پا شده میبینی که
 
آن سبدهای پر از خالی مردم حتی
مملو از اینهمه کالا شده میبینی که
 
دشمن اصلی ما گرچه اوباما بوده
حتی او هم یهو باما شده میبینی که
 
خنده با کاترین عجب کار خودش را کرده
مهر ما در دلشون جا شده میبینی که
 
آن گذر نامه ی پست و بد و بی ارزش هم
خوب و با ارزش و آقا شده میبینی که
 
ان کانال های پر از غصه سیما اکنون
مملو از «فیض» و «شکیبا» شده میبینی که
 
با تلاش خفن معتدلان تا اینجا
هر گرانی چک و خنثی شده میبینی که
 
مرتضی رحیمی

نظرات 1 + ارسال نظر
khalili یکشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 04:03 ب.ظ http://baharoman.blogsky.com

هرگاه ردّپای کسی که آرامشم را گرفته بود دنبال کردم به خودم رسیدم.
از ماست که بر ماست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد