در حوالی غروب

یک عمر پشیمان ز پشیمانی خویشم

در حوالی غروب

یک عمر پشیمان ز پشیمانی خویشم

اگرچه کشته شدید و اگرچه می‌سوزید

اگرچه کشته شدید و اگرچه می‌سوزید
برادرانی شهادت شعار پیروزید

اگر چه حمله‌ی دشمن مجالتان ندهد
پس به لرزه نیفتاده‌اید همچون بید

به کربلای وطن دیده‌ام به جان شما
که زیر تیغ شهادت شهید می‌خندید

اگر چه دشمن دون بود با سلاح زیاد
ولی ز هیبت خیل بسیج می‌لرزید

اگر چه حمله به ما کرده بود اما باز
ز بی‌سلاحی ما فتنه سخت می‌لرزید

شب هجوم خسانی دیده‌ام به چشم خودم
شبیه شعله‌ی آتش شهید می‌رقصید

شب هجوم خسانی دیده‌ام به چشم خود
شبیه شعله‌ی آتش شهید می‌رقصید

ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا
چنین حماسه‌ی گلگون چرا نباید دید

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد