در حوالی غروب

یک عمر پشیمان ز پشیمانی خویشم

در حوالی غروب

یک عمر پشیمان ز پشیمانی خویشم

یاد آن روز بخیر

عبدالرحیم سعیدی راد

یاد آن روز بخیر این همه دیوار نبود
این چنین بر دل ما گرد غم یار نبود

چشم بی واسطه آن روز خدا را می دید
حیف شد چشم دلم لایق دیدار نبود

می شکستیم پل فاصله را با هر گام
بین ما و شـهدا فاصله بسیار نبود

داغ دل بود و غم جـاری ایام ولـی
روی آیینه دل این همه زنگار نبود

کاش می ریخت تمامیت این فاصله ها
کاش بین من و دل این همه دیوار نبود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد