در حوالی غروب

یک عمر پشیمان ز پشیمانی خویشم

در حوالی غروب

یک عمر پشیمان ز پشیمانی خویشم

آه از شبیخون های مسکوت

از محراب معاشقه
به انقراض انفجار برگشتی
از تخریب
به ترمیم!
از آب
به قاب!

می توان از طواف قنوت های شتاب
به آغاز ابرهای خواب برگشت
از میهمانی جنگلهای انبوه و سبز
به میزبانی هیمه های خشکیده

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد