در حوالی غروب

یک عمر پشیمان ز پشیمانی خویشم

در حوالی غروب

یک عمر پشیمان ز پشیمانی خویشم

اگر در کربلا غوغا نمی‌شد...

اگر در کربلا غوغا نمی‌شد...
علی‌رضا قزوه
28 دی 1386

نخستین کس که در مدح تو شعری گفت آدم بود
شروع عشق و آغاز غزل شاید همان دم بود

نخستین اتفاق تلخ‌تر از تلخ در تاریخ
که پشت عرش را خم کرد یک ظهر محرم بود

فتاد از پا کنار رود در آن ظهر دردآلود
کسی که عطر نامش آبروی آب زمزم بود

دلش می‌خواست می‌شد آب شد از شرم، اما حیف
دلش می‌خواست صد جان داشت اما باز هم کم بود

مدینه نه که دیگر کوفه حتی جای امنی نیست
تمام کربلا و کوفه غرق ابن‌ملجم بود

اگر در کربلا غوغا نمی‌شد کس نمی‌فهمید
چرا یک عمر پشت ذوالفقار مرتضی خم بود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد