در حوالی غروب

یک عمر پشیمان ز پشیمانی خویشم

در حوالی غروب

یک عمر پشیمان ز پشیمانی خویشم

بوی بارون

بوی بارون
ای نگاه تو سرشار از عطر مهمان نوازی
زیر باران پرچم این عشق های مجازی
کی تنور مگوی تو می خواند آواز آتش؟
کی مرا در لهیب نفس های خود می گدازی
کی قدم می دهی در سکوت غریبانه من؟
کی به هم می خورد نظم این روزهای موازی؟
کی به آیات آتش صدای مرا می گشایی؟
کی به مضراب خنجر مگوی مرا می نوازی؟
می توانستی ای کاش از من سراغی بگیری
می توانستی ای کاش از من شهیدی بسازی
عبدالجبار کاکایی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد