در حوالی غروب

یک عمر پشیمان ز پشیمانی خویشم

در حوالی غروب

یک عمر پشیمان ز پشیمانی خویشم

«کوچه های کوفه»


 

شعری از قیصر امین پور



«کوچه های کوفه»



این جذر ومد چیست که تا ماه می رود؟


دریای درد کیست که در چاه می رود؟



این سان که چرخ می گذرد بر مدار شوم


بیم خسوف و تیرگی ماه می رود



گویی که چرخ بوی خطر را شنیده است


یک لحظه مکث کرده به اکراه می رود



آبستن عزای عظیمی است کاین چنین


آسیمه سر نسیم سحرگاه می رود



امشب فرو فتاد مگر ماه از آسمان


یا آفتاب روی زمین راه می رود



در کوچه های کوفه صدای عبور کیست؟


گویی دلی به مقصد دلخواه می رود



دارد سر شکافتن فرق آفتاب


آن سایه که در دل شب راه می رود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد