در حوالی غروب

یک عمر پشیمان ز پشیمانی خویشم

در حوالی غروب

یک عمر پشیمان ز پشیمانی خویشم

غم مخور ایام هجران رو به پایان می رود

غم مخور ایام هجران رو به پایان می رود
این خماری از سر ما میگساران میرود
پرده را از روی ماه خویش بالا میزند
غمزه را  سر میدهد غم از دل و جان میرود
بلبل اندر شاخسار گل هویدا می شود
زاغ با صد شرمساری از گلستان میرود
محفل از نور رخ او نور افشان میشود
هرچه غیر از ذکر یار از یاد رندان میرود
ابرها از نور خورشید رخش پنهان شوند
پرده از رخسار آن سرو خرامان میرود
وعده دیدار نزدیک است یاران مژده باد
روز وصلش میرسد ایام هجران میرود

 

 

شعری از حضرت روح الله (روحی فداه) 

نظرات 1 + ارسال نظر
س.ک یکشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:07 ب.ظ http://kaftara.blogfa.com

سلام
متشکرم از شعر استفاده کردم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد