ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
حلاج
در آینه دوباره نمایان شد
با ابر گیسوانش در باد
باز آن سرود سرخ اناالحق
ورد زبان اوست
تو در نماز عشق چه خواندی
که سالهاست
بالای دار رفتی و این شحنه های پیر
از مرده ات هنوز
پرهیز میکنند
محمدرضا شفیعی کدکنی (م.سرشک)
نام ترا ، به رمز
رندان سینه چاک نشابور
در لحظه های مستی
مستی و راستی
آهسته زیر لب
تکرار میکنند
وقتی تو ، روی چوبه دارت
خموش و مات
بودی
ما
انبوه کرکسان تماشا
با شحنه های مامور
مامورهای معذور
همسان و همسکوت
ماندیم
خاکستر ترا
باد سحرگهان
هر جا که برد
مردی ز خاک رویید
در کوچه باغهای نشابور
مستان نیمه شب ، به ترنم
آوازهای سرخ ترا
باز
ترجیع وار زمزمه کردند
نامت هنوز ورد زبانهاست