بر دروازه های خونین شهر
نگاهی به مضامین شعر مقاومت و پایداری ایران
نویسنده: علی خوشه چرخ آرانی
شعر پایداری فارغ از دلالت های موضوعی از نظرگاه فلسفی و علوم عقلی به
اشعاری اطلاق می شود که نتیجه همراهی و هم دلی میهنی و یا قومی در برابر
هرگونه تجاوز طبیعت بشری است و گاهی جنگ تنها بستر شعر پایداری محسوب نمی
گردد بلکه می توان گفت که شعر پایداری و مقاومت فرایندهای عام دیگری را نیز
در زندگی بشری در برمی گیرد اما موضوع اصلی و اساسی شعر پایداری، ایستادگی
در برابر تهاجم و حمله به مهاجم است که در هر اندیشه و اعتقادی قابل بحث و
بررسی است.
اگرچه جنگ یک پدیده غیرقابل قبول ونامطبوع در فرهنگ
عمومی جوامع بشری است وهمه مذاهب و مکاتب نسبت به پدیده جنگ بدبین هستند،
اما هر آیینی رویکرد به پدیده جنگ را در هر شرایط نه تنها نامحتمل بلکه
گاهی ضروری و واجب هم می داند. در جوامع اسلامی و دینی اگر پدیده ای با متن
باورهای مقدس و اعتقادی متصل شود محصول آن ظهور معادله ساده حق و باطل و
خیر و شر است و طبیعی است که تعیین و باور قبلی، کارآمدتر از تمام ایده های
عقلی و محاسبات نظامی است که واقعه عظیم و عزیز عاشورا از نظرگاه شیعیان
از مصادیق بارز این باور قلبی و اعتقادی است، بنابراین می توان گفت که
مفهوم مقاومت و پایداری، مفهومی عام در فرهنگ ملت هاست و این مفهوم
کاملاارزشمند است زیرا مقاومت نوعی واکنش در برابر مهاجم است و به همین
دلیل که انسان ناخواسته در مواجهه با خطر دست هایش را حایل بدن می کند حس
مقاومت و پایداری در برابر مهاجم هم امری ذاتی و برخاسته از فطرت انسان
هاست. ادبیاتی که زاییده مفهوم مقاومت و پایداری است را می توان در موضوعات
زیر بررسی نمود.
1-بیان اهداف آرمانی
شعر
مقاومت و پایداری حاصل تعامل مردم و شاعران است. به دیگر عبارت مردم به
خصوص قهرمانان جنگ در طرح موضوعات سهیم و شریک اند واز این رو خود سازنده
واقعیات اند. شعر پایداری میراث مشترک شاعران و نیروهای مقاومت مردمی است.
در ادبیات دفاع مقدس، شاعران متفکر مقاومت مردمی، ضرورت ایستادگی در برابر
تهاجم را با تکیه بر معارف نظری و اعتقادی بیان نمودند یعنی در کنار انگیزش
وجدانی و عاطفی به انگیزش عقلانی هم پرداختند که این توجیه حقانیت به شکل
عقلانی و خردورزی گاه به شکل طرح مستقیم و گاه در قالب نقل قول و حکایت و
اسطوره و نمادها نمایان است.
2-وطن دوستی
یکی
از زمینه های تفکر در شعر پایداری وطن دوستی است. سرزمین برای شاعر همه
چیز است محمل خاطرات کودکی، محل عشق ورزی های جوانی و آرامگاه سال های
کهنسالی و سالخوردگی، در شعر دفاع مقدس و پایداری ایران اسلامی، مقوله
ایران دوستی سابقه و صبغه شفاف و روشنی دارد طرح روایت «حب الوطن من
الایمان» از جانب رسول اعظم(ص) باعث شد ما ایرانیان در چشم انداز عشق به
وطن، آرمان های والای دینی را هم در نظر بگیریم.
ای ایستاده در چمن
آفتابی معلوم/ وطنم/ ای تواناترین مظلوم/ تو را دوست دارم/ ای آفتاب شمایل
دریادل/ و مرگ در کنار تو زندگی است/ ایستاده ایم در کنار تو سبز و سربلند/
«سلمان هراتی» در ادامه شعر، دریچه ای به سوی وطن از نظرگاه دینی می گشاید:
کجای
زمین از تو عاشق تر است/ ای چشم انداز روشن خدا/ وقتی خدا رحمت بی نهایتش
را باریدن می گیرد/ می گویم شاد/ از تو تشنه تر نیافته است
هراتی در پایان مظاهر ملی و دینی را هم در وطن در می آمیزد و می گوید:
ای رویین تن متواضع/ ای میزبان امام/ ای پوریای ولی/ ای طیب/ ای وطن من/
3-نمادگرایی تاریخی
طرح الگوها و نمادهای تاریخی و مطابقت شرایط حاضر با آن یکی از مهم ترین زمینه های اندیشه در شعر پایداری و دفاع مقدس است.
«طاهره صفارزاده» می سراید:
رزم
آوران حق/ حجتی دیرین دارند/ با هر گلوله پیوندی می خورند/ با اهل بدر/ آن
پرچم رهایی/ از بدر تا احد/ تا جبهه های غرب و جنوب/دست به دست دلیران می
گردد.
«تیمور ترنج» از کهن الگوی دیگری برای تمثیل استفاده می کند و
سپاه دشمن را ایلچیان مغول می پندارد در حالی که شمشیرهای خون ریز در دست
دارند.
بر دروازه های خونین شهر/ ایلچیان/ شمشیرهای خونین چکان را/
صیقل می دهند/ و یاسای چنگیز را تکرار می کنند/ بردروازه های خونین شهر/
ایلچیان/ سربداران را بردار می کنند/
4- توصیف شجاعت ها و ستایش رزمندگان
شاعران
می کوشند تا با بیان رشادت ها و دلاوری ها وستایش سربازان اسلام و توصیف
صحنه های حماسی- مخاطبان خود را در عرصه جنگ به خلق حماسه های ماندگار دعوت
کنند و از این طریق در کنار ترغیب رزمندگان به مقاومت آفرینش ادبی خودرا
نیز حفظ نمایند. مثلا:
«قیصر امین پور» به توصیف دفاع و مقاومت مردم می پردازد در حالی که دامنه های آن به کوچه های تاریک و باریک هم رسیده است.
این جا/ دیوار هم/ دیگر پناه و پشت کسی نیست/ کاین گور دیگری است/ که ایستاده است/ در انتظار شب
«سیدحسن حسینی» مرزهای پاسداری از آیین را برتر می داند و می سراید:
هلاپاسداران آیین سرخ
سواران شوریده بر زمین سرخ
به شعر دلیری تصاویر سبز
به دیوان مردی مضامین سرخ
5- تهییج و دعوت به پایداری
ترغیب به مقاومت از شاخصه های اصلی در شعر پایداری است. مثلاآن گاه که
گروه هایی از مردم منافع خود را در دور بودن از صحنه های جنگ می بینند
وظیفه شاعر مقاومت است که انسان ها را با یک ضربه محکم طعن آمیز از خواب
بیدار کند آن گونه که زراندوزان هشت سال دفاع مقدس از طعنه های گلایه آمیز
شاعران در امان نیستند. مثل این شعر سلمان هراتی که می گوید:
وقتی جنوب را بمباران می کردند/ تو در ویلای شمالی ات/ برای حل کدام جدول بغرنج/ از پنجره به دریا خیره شده بودی؟...
6- مرثیه و یادکردن دلاوران
یکی
از مهم ترین موضوعات ادبیات پایداری بیان سوگ نامه شهیدان و قهرمانان عرصه
جنگ و توصیف بی رحمی های دشمن است. بی شک هر جنگ و به تبع آن مقاومت دو
عامل زیان های مالی و جانی را به همراه دارد. گرامی داشت و یادکرد شهیدان
در جبهه های جنگ یک سنت رایج است و بازخورد مرگ قهرمانان در ادبیات به صورت
سوگ نامه و سوگواره های شهیدان تجلی می یابد.
«قیصر امین پور» در غزلی به یاد شهیدان می سراید:
بیا به خانه آلاله ها سری بزنیم
زداغ با دل خود حرف بهتری بزنیم
به یک بنفشه صمیمانه تسلیت گوییم
سری به مجلس سوگ کبوتری بزنیم
«علیرضا قزوه» می سراید:
خوشا آنان که جانان می شناسند
طریق عشق و ایمان می شناسند
بسی گفتیم و گفتند از شهیدان
شهیدان را شهیدان می شناسند
«علیرضا قزوه» در جایی دیگر می سراید:
در کوله بار غربتم یک دل از روزهای واپسین مانده است
عباس های تشنه لب رفتند، مشک صداقت بر زمین مانده است
من بودم او بود و گمنامی، نامش چه بود انگارم یادم نیست
بر شانه های سنگی دیوار، نام تو ای عاشق ترین مانده است
□
روزنامه کیهان، شماره 20782 به تاریخ 4/3/93، صفحه 7 (ادب و هنر)
شهادت می فروشی بود روزی
رفتند از این خانه، رفتند غریبانه
پرویز بیگی حبیب آبادی
یک عمر نقش خیالی، از این و آن کشیدم
بر صورتکهای سنگی، تصویر انسان کشیدم
روزی که از آتش و خون، پروانهها پر کشیدند
پرواز از یادمان رفت، از عشق دامان کشیدیم
ما راهمان را جدا آن سمت خیابان کشیدیم
کوچید ایل پرستو، ما پای در بند بودیم
ماندیم در عصر سرما، جور زمستان کشیدیم
بر چشمهایی که خشکید در خشکسال حقیقت
با آب رنگی مجازی تصویر باران کشیدیم
رفتند تا زندگی را در کوچه فریاد کردند
این بود ما بار خود را تا خط پایان کشیدیم
حالا چه خندان و سرمست از آن زمستان گذشتیم
حالا چه بی درد و آسان دست از شهیدان کشیدیم
منصور علی اصغری