در حوالی غروب

یک عمر پشیمان ز پشیمانی خویشم

در حوالی غروب

یک عمر پشیمان ز پشیمانی خویشم

گیرم که مارچوبه کند تن به شکل مار

در نکوهش مقلدان


خاقانی آن کسان که طریق تو می‌روند
زاغند و زاغ را روشن کبک آرزوست
بس طفل کارزوی ترازوی زر کند
نارنج از آن خرد که ترازو کندز پوست  
گیرم که مارچوبه کند تن به شکل مار
کو زهر بهر دشمن و کو مهره بهر دوست

 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد