در حوالی غروب

یک عمر پشیمان ز پشیمانی خویشم

در حوالی غروب

یک عمر پشیمان ز پشیمانی خویشم

مثل نسیم

قرار نیست که ما تا همیشه بد باشیم

علیه عشق سندهای مستند باشیم

تمام راه خطا را درست طی کردیم

بیا که راه وفا را کمی بلد باشیم

بیا به سادگی باغ احترام کنیم

و آبدارترین میوه ی سبد باشیم

رونده مثل نسیمی که می وزد همه جا

شبیه برگ که بر آب می رود باشیم

به پاس حرمت گل باغ رالگدنکنیم

اگر نشد که چنین بود درصدد باشیم

بدست حضرت حوّا زنیم بوسه مهر

وگرنه آدم خوبی نمی شود باشیم

برای رفتن از پیش هم شتاب چرا؟

کنار هم بنشینیم و تا ابد باشیم

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 1 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:44 ق.ظ http://www.1tarane.mihanblog.com

هو المستعان
من مانده ام و نام و نشانی که ندارم
مدیریت محترم این سایت عالی و دیدنی
از اینکه شعر ناقابل بنده را قابل درج دانسته اید خدای را شاکر و شما را سپاسگزارم .
در تماس باشیم ؟
همراه : 09121812150
تلفکس : 02813330569
امیر عاملی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد