-
به مناسبت سالروز درگذشت فروغ فرخزاد
دوشنبه 26 بهمنماه سال 1388 12:12
به مناسبت سالروز درگذشت فروغ فرخزاد لای لای ای پسر کوچک من دیده بربند که شب آمده است دیده بر بند که این دیو سیاه خون به کف ‚ خنده به لب آمده است سر به دامان من خسته گذار گوش کن بانگ قدمهایش را کمر نارون پیر شکست تا که بگذاشت بر آن پایش را آه بگذار که بر پنجره ها پرده ها را بکشم سرتاسر با دو صد چشم پر از آتش و خون...
-
دختر ماه
جمعه 23 بهمنماه سال 1388 10:58
دختر ماه رفت تنها آشنای بخت من رفت و با غم ها مرا تنها گذاشت چون نسیم تندپو از من گریخت آهوانه سر به صحراها گذاشت . ماه را گفتم که : ماهِ من کجاست ؟ گفت : هر شب روی در روی منست . در دل شب هرکجا مهتاب هست، ماهِ تو بازو به بازوی منست. باغ را گفتم که : او را دیده ای ؟ گفت : آری عطر این گلها از اوست . لحظه ای در دامن گلها...
-
صدای پای جوانی
جمعه 23 بهمنماه سال 1388 10:57
صدای پای جوانی شبست و من همه در فکر روزهای جوانی در این سکوت به گوشم رسد صدای جوانی منم به زنده دلی چون درخت پر بهاری که گل کند به خیالم جوانه های جوانی خبر دهد زی پیری شهنشهان جهان را که تخت و تاج فروشند در بهای جوانی جوان پیر بسی دیده ام و پیر جوان را ز سال و ماه برونن است انتهای جوانی اگر که عقل جوانی بود شباب به...
-
به نامردمان مهر کردم بسی
جمعه 23 بهمنماه سال 1388 10:56
به نامردمان مهر کردم بسی نچیدم گل مردمی از کسی بسا کس که از پا در افتاده بود سراسر توان را زکف داده بود نه نیروش در تن، نه در مغز، رای دو دستش گرفتم که خیزد بپای چو کم کم به نیروی من پا گرفت مرا در گذرگاه، تنها گرفت ـ بحیلت گری خنجری از پشت زد بخونم ز نامردی انگشت زد شکستند پشتم نمکخوار گان دورویان بیشرم و پتیارگان...
-
مردم نمیدانند پشت چهره من ـ
جمعه 23 بهمنماه سال 1388 10:55
مردم نمیدانند پشت چهره من ـ یکمرد خشماگین درد آلوده خفته است مردم ز لبخندم نمیخوانند حرفی تا آنکه دانند ـ بس گریه ها در خنده تلخم نهفته است وز دولت باران اشکم ـ گلهای غم در جان غمگینم شکفته است *** من هیچگه بر درد « خود » زاری نکردم اندوه من، اندوه پست « آب و نان »نیست این اشکها بی امان از تو پنهان ـ جز گریه بر سوک...
-
مهدی سهیلی
جمعه 23 بهمنماه سال 1388 10:55
مهدی سهیلی مهدی سهیلی شاعر و نویسنده ایرانی در سال ۱۳۰۳ در تهران متولد شد. او سال ها در رادیو ایران برنامه اجرا کرد. او در زمینه نمایش نامه نویسی نیز فعالیت داشته است.وی در ۱۸ مرداد ۱۳۶۶ در سن ۶۳ سالگی در گذشت . [ویرایش] زندگینامه مهدی سهیلی شاعر و نویسنده ایرانی درهفتم تیر ماه سال ۱۳۰۳ در تهران متولد شد. نیای مادرش«...
-
آن بهاری باغها و این بیابانی زمستان
جمعه 23 بهمنماه سال 1388 10:51
آن بهاری باغها و این بیابانی زمستان ناگهان دیدم که دورافتاده ام از همرهانم مانده با چشمان من دودی بجای دودمانم ناگهان آشفت کابوسی مرا از خواب کهفی دیدم آوخ قرنها راه است از من تا زمانم ناشناسی در عبور از سرزمین بی نشانی گرچه ویران خاکش اما آشنا با خشت جانم ها ... شناسم این همان شهر است شهر کودکی ها خود شکستم تک چراغ...
-
من قصد نفی بازی گل را و باران را ندارم
جمعه 23 بهمنماه سال 1388 10:50
من قصد نفی بازی گل را و باران را ندارم تنهایی ام را با تو قسمت می کنم سهم کمی نیست گسترده تر از عالم تنهایی من عالمی نیست غم آنقدر دارم که می خواهم تمام فصلها را بر سفره ی رنگین خود بنشانمت بنشین غمی نیست بر سفره ی رنگین خود بنشانمت بنشین غمی نیست حوای من بر من مگیر این خودستانی را که بی شک تنهاتر از من در زمین و...
-
او سرسپرده می خواست من دلسپرده بودم
جمعه 23 بهمنماه سال 1388 10:49
او سرسپرده می خواست من دلسپرده بودم من زنده بودم اما انگار مرده بودم از بس که روزها را با شب شرمده بودم یک عمر دور و تنها تنها بجرم این که او سرسپرده می خواست � من دل سپرده بودم یک عمر می شد آری در ذره ای بگنجم از بس که خویشتن را در خود فشرده بودم در آن هوای دلگیر وقتی غروب می شد گویی بجای خورشید من زخم خورده بودم...
-
شبهای شعر خوانی من بی فروغ نیست
جمعه 23 بهمنماه سال 1388 10:45
شبهای شعر خوانی من بی فروغ نیست گاهی چنان بدم که مبادا ببینیم حتی اگر به دیده رویا ببینیم من صورتم که به صورت شعرم شبیه نیست بر این گمان مباش که زیبا ببینم شاعر شنیدنی ست ولی میل توست آماده ای که بشنوی ام یا ببینیم این واژه ها صراحت تنهایی من اند با این همه مخواه که تنها ببینیم مبهوت می شوی اگر از روزن ات شبی بی خویش...
-
ما به اندازه هم سهم ز دریا بردیم
جمعه 23 بهمنماه سال 1388 10:44
ما به اندازه هم سهم ز دریا بردیم خوش به حال من ودریا و غروب و خورشید و چه بی ذوق جهانی که مرا با تو ندید رشته ای جنس همان رشته که بر گردن توست چه سروقت مرا هم به سر وعده کشید به کف و ماسه که نایابترین مرجان ها تپش تبزده نبض مرا می فهمید آسمان روشنی اش را همه بر چشم تو داد مثل خورشید که خود را به دل من بخشید ما به...
-
این سیب که ناچیده به دامان تو افتاد
جمعه 23 بهمنماه سال 1388 10:43
این سیب که ناچیده به دامان تو افتاد من با غزلی قانعم و با غزلی شاد تا باد ز دنیای شما قسمتم این باد ویرانه نشینم من و بیت غزلم را هرگز نفروشم به دو صد خانه ی آباد من حسرت پرواز ندارم به دل آری در من قفسی هست که می خواهدم آزاد ای بال تخیل ببر آنجا غزلم را کش مردم آزاده بگویند مریزاد من شاعرم و روز و شبم فرق ندارد آرام...
-
از هر طرف نرفته به بن بست می رسیم
جمعه 23 بهمنماه سال 1388 10:42
از هر طرف نرفته به بن بست می رسیم با پای دل قدم زدن آن هم کنار تو باشد که خستگی بشود شرمسار تو در دفتر همیشه ی من ثبت می شود این لحظه ها عزیزترین یادگار تو تا دست هیچ کس نرسد تا ابد به من می خواستم که گم بشوم در حسار تو احساس می کنم که جدایم نموده اند همچون شهاب سوخته ای از مدار تو آن کوپه ی تهی منم آری که مانده ام...
-
گفتگو
جمعه 23 بهمنماه سال 1388 10:41
گفتگو می پرسد از من کسیتی ؟ می گویمش اما نمی داند این چهره ی گم گشته در آیینه خود را نمی داند می خواهد از من فاش سازم خویش را باور نمی دارد آیینه در تکرار پاسخ های خود حاشا نمی داند می گویمش گم گشته ای هستم که در این دور بی مقصد کاری بجز شب کردن امروز یا فردا نمی داند می گویمش آنقدر تنهایم که بی تردید میدانم حال مرا...
-
بارانی
جمعه 23 بهمنماه سال 1388 10:37
بارانی با همه ی بی سر و سامانی ام باز به دنبال پریشانی ام طاقت فرسودگی ام هیچ نیست در پی ویران شدنی آنی ام آمده ام آن لحظه ی توفانی ام دلخوش گرمای کسی نیستم آماده ام تا تر بسوزانی ام آمده ام با عطش سالها تا تو کمی عشق بنوشانی ام ماهی برگشته ز دریا شدم تا که بگیری و بمیرانی ام خوبترین حادثه می دانمت خوبترین حادثه می...
-
تقدیر از "تیمور ترنج" و "محمدعلی بهمنی" در کنگره سراسری شعر دف
جمعه 23 بهمنماه سال 1388 10:36
تقدیر از "تیمور ترنج" و "محمدعلی بهمنی" در کنگره سراسری شعر دفاع مقدس 21 اسفند 1387 ساعت 11:18 نخستین نشست شعرخوانی هفدهمین کنگره سراسری شعر دفاع مقدس شامگاه 20 اسفندماه در تالار شهید آوینی بندرعباس برگزار و در آن از زنده یاد تیمور ترنج و محمدعلی بهمنی، به عنوان مروجان گونههایی از شعر دفاع مقدس...
-
بهار بهار
جمعه 23 بهمنماه سال 1388 10:35
بهار بهار بهار بهار صدا همون صدا بود صدای شاخه ها و ریشه ها بود بهار بهار چه اسم آشنایی ؟ صدات میاد ... اما خودت کجایی وابکنیم پنجره ها رو یا نه ؟ تازه کنیم خاطره ها رو یا نه ؟ بهار اومد لباس نو تنم کرد تازه تر از قصل شکفتنم کرد بهار اومد با یه بغل جوونه عید آورد از تو کوچه تو خونه حیاط ما یه غربیل باغچه ما یه گلدون...
-
محمد علی بهمنی
جمعه 23 بهمنماه سال 1388 10:34
بزرگداشت محمدعلی بهمنی در بندرعباس محمدعلی بهمنی زادهٔ فروردین ۱۳۲۱ در شهر میناب شاعر و غزل سرای سرای سرای ایرانی است. شعر بهمنی نیز البته شاید با خود او متولد شده باشد ، گرچه بسیاری بر این عقیدهاند که غزلهای او وامدار سبک و سیاق نیما یوشیج ست . نخستین شعر بهمنی در سال ۱۳۳۰ ، یعنی زمانی که او تنها ۹ سال داشت، به...
-
در آتش تو زاده شد ققنوس شعر من
جمعه 23 بهمنماه سال 1388 10:32
در آتش تو زاده شد ققنوس شعر من در دیگران می جویی ام اما بدان ای دوست اینسان نمی یابی ز من حتی نشان ای دوست من در تو گشتم مرا در خود صدا می زن تا پاسخم را بشنوی پژواک سان ای دوست در آتش تو زاده شد ققنوس شعر من سردی مکن با این چنین آتش به جان ای دوست گفتی بخوان خواندم اگر چه گوش نسپردی حالا لالم خواستی پس خود بخوان ای...
-
تظاهرات هشتصد نفر از مردم شاهرود در تهران
شنبه 12 دیماه سال 1388 10:17
تظاهرات هشتصد نفر از مردم شاهرود در تهران در روز جمعه ۸۰۰ نفر از مردم شاهرود با حضور در تهران اقدام به تظاهرات نمودند. این تظاهرات که قبل و بعد از نماز جمعه انجام گرفت در اعتراض به فتنه گران و حرمت شکنی های آنان بود. مردم شاهرود که پیش از این پس از عاشورا سه بار در همین شهرستان اقدام به راهپیمائی کرده بودند از عملکرد...