ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
از فضایی سیاه میآیم
همره اشک و آه میآیم
غم لگدمال کردهاست مرا
ناله دنبال کردهاست مرا
دلِ غربتکشیدهای دارم
پایِ هرسودویدهای دارم
ضربة تازیانه بر دوشم
کرده چون اشک، خانهبردوشم
زیر بار کنایهها بودیم
تحت تعقیب سایهها بودیم
سایهها باز همچنان پستند
با هیولای مرگ همدستند
ابرهای سیه فراوانند
چهرههای گرفته را مانند
حرمت آفتاب رفته به باد
قحطی نور میکند بیداد
سنگها چون همیشه خاموشاند
بادها باز حلقهدرگوشاند
آب در چشمهها اسیر شده
پیکِ نوروز دستگیر شده
آسمان زیر سلطة شام است
باز هم آفتاب گمنام است
سینهها از نشاط محروماند
آرزوها به مرگ محکوماند
نالهها نارسا و تنهایند
گویی از قعر چاه میآیند
صحبت از دشنههای شبگرد است
صحبت از امتداد یک درد است
فصل، فصل کشندة زخم است
خنده گر هست، خندة زخم است
هرچه برباد میشود، برگی است
هرچه بر شانه میرود، مرگی است
هرچه خاکستر است، تن بوده
هرچه سرخ است، پیرهن بوده
از مهآلود راه میآیم
همره اشک و آه میآیم
غم لگدمال کردهاست مرا
ناله دنبال کردهاست مرا
دردهای نهفتهای دارم
حرفهای نگفتهای دارم
سینة تنگ میشود هر سال
مدفن دستهجمعی آمال
امشب از درد و داغ میمیرم
کشورم را سراغ میگیرم
کشور ابرهای بیباران
کشور قبرهای بیعنوان
کشور سقفهای بیدیوار
کشور ازدحام سنگ مزار
کشور دود، کشور باروت
کشور مرگهای بیتابوت
کشور کوههای پابرجا
کشور دشتهای توفانزا
کشور گردباد، کشور جنگ
مهد خورشید، زادگاه تفنگ
دی 1367