در حوالی غروب

یک عمر پشیمان ز پشیمانی خویشم

در حوالی غروب

یک عمر پشیمان ز پشیمانی خویشم

رگ‌هایش پر از ابدیت شد




شعری درباره غزه
 محمد حسین کلهر

مردی نمِ اشکی چکاند
از پی دستان ملتمس دانه‌های تسبیح
در فصل هجوم بی‌امان باد و باران
و غارت وحشیانه شرک و شب
* * *  ادامه مطلب ...

به ابوموسی اشعری بگو برگردد عقب



http://ahdealast.ir/wp-content/uploads/2014/07/2447479_211.jpg
به بهانه روز غزه شعری در مظلومیت غزه

 علیرضا قزوه

  کجایی آقا سید موسی ؟
کجایی که غزه را دارند سر می‌برند
در طشت سازمان ملل
و پنج بعلاوه یک همینطور بی‌خیال
دو هفته است که می‌خواهد
چند دلار را آزاد کند
به ابوموسی اشعری بگو برگردد عقب  ادامه مطلب ...

یا علی زمانه تیر حرمله ست


علیرضا قزوه



هان بگو بایستند ، نگذرند

حاضران به غایبان خبر برند

حاضران و غایبان که غایبند
غایبان و حاضران که حاضرند
حاضران گوش بسته، چشم باز
این جماعتی که کور یا کرند
دست بسته پای بسته در عبور
چشم بسته گوش بسته ناظرند
ما همیشه حاضران غایبیم
غایبیم اگر درست بنگرند
حاضران نسل های بعد از این
کاشکی به یادمان بیاورند
ما که خویش را ز یاد برده ایم
عاشقان به هیچ مان نمی خرند
کاش عاشقانه تر نظر کنیم
بر جماعتی که جان جوهرند
بر جماعتی که خود سرآمدند
بر جماعتی که بر سران سرند
آن جماعتی که روز رستخیز
شافع شراره های محشرند
روز رستخیر هان چه می کنیم؟
اهل بیت مصطفی چو بگذرند
اهل بیت مصطفی نه جز علی ست
دیگران نه با علی برابرند
از فضایل علی و آل اوست
که مدیح حضرت پیمبرند
یا امیرمومنان علی علی
دیگران بر این لقب نه درخورند
جز ولای حضرت امیر نیست
خطبه ی غدیر را چو بنگرند
بیعتی کنیم بیعتی شگفت
بیعتی که مان به خاطر آورند
بیعتی کنیم سخت استوار
بند بندمان اگر برآورند
**
ای تفو بر آن جماعت پلید
کز تبار خدعه اند و خنجرند
آن جماعتی که ظهر کربلا
غیر چشم و گوش و سر نمی برند
نام شان مگوی و ریشه شان مبین
از تبار و اصله ی بز گرند
مسلم است و کوچه های نانجیب
دشت ها پر از حسین بی سرند
داعشان شمرزاده ای که جز
آبروی عشق را نمی برند
خطبه غدیر را گذاشتند
زود باوران دیر باورند
با حدیث منزلت چه کارشان
پی به غربت علی نمی برند
یا علی! زمانه تیر حرمله ست
تیرها پی گلوی اصغرند
تیرها پی نگاه قاسم اند
تیرها پی نگاه اکبرند
از حرا بگیر تا شب وفات
چشم کو که بر غم تو بنگرند
راه ها به راه راه می رسند
راه ها چقدر گریه آورند
راه شام و راه مردم عراق..
مردمی که با علی برادرند
یک طرف مدینه، یک طرف یمن
توشه از حدیث تازه می برند
از یمن علی ست می رسد، علی
مردم یمن اویس دیگرند
آن جماعتی که پیش رفته اند
مردمی که در صفوف آخرند
کاش این توقف سه روزه را
لحظه ای فقط به خاطر آورند
این سه روز و آن سه روز کربلا
کز هزار قرن هم فراترند...
نیست همچو خشم مرتضی دلیل
دشمنان او عذاب می خرند
جحفه، عصر یک دوشنبه غریب
صبر کن که بگذریم و بگذرند...

پاییز1393

خون خدا

نمی دانم تو را در ابر دیدم یا کجا دیدم
به هر جایی که رو کردم فقط روی تو را دیدم
 
تو را در مثنوی ، در نی ، تو را در های و هو ، در هی
تو را در بند بند ناله های بی صدا دیدم
 
تو مانند ترنم ، مثل گل ، عین غزل بودی
تو را شکل توسل، مثل ندبه ، چون دعا دیدم
 
دوباره لیله القدر آمد و شوریدگی هایم
تب شعر و غزل گل کرد و شور نینوا دیدم
 
شب موییدن شب آمد و موییدن شاعر
شکستم در خودم از بس که باران بلا دیدم
 
صدایت کردم و آیینه ها تابید در چشمم
نگاهم را به دالان بهشتی تازه وا دیدم
 
نگاهم کردی و باران یکریز غزل آمد
نگاهت کردم و رنگین کمانی از خدا دیدم
 
تو را در شمع ها، قندیل ها ، در عود ، در اسپند
دلم را پر زنان در حلقه ی پروانه ها دیدم
 
تو را پیچیده در خون ، در حریر ظهر عاشورا
تو را در واژه های سبز رنگ ربنا دیدم
 
تو را در آبشار وحی جبرائیل و میکائیل
تو را یک ظهر زخمی در زمین کربلا دیدم
 
تو را دیدم که می چرخید گردت خانه ی کعبه
خدا را در حرم گم کرده بودم ، در شما دیدم
 
شبیه سایه ی تو کعبه دنبالت به راه افتاد
تو حج بودی ، تو را هم مروه دیدم ، هم صفا دیدم
 
شب تنهای عاشورا و اشباحی که گم گشتند
تو را در آن شب تاریک ، "مصباح الهدی" دیدم
 
در اوج کبر و در اوج ریای شام – ای کعبه –
تو را هم شانه و هم شان کوی کبریا دیدم
 
دمی که اسب ها بر پیکر تو تاخت آوردند
تو را ای بی کفن ، در غربت آل عبا دیدم
 
دلیل مرتضی! شبه پیمبر! گریه ی زهرا(س)
تو را محکم ترین تفسیر راز " انما " دیدم
 
هجوم نیزه ها بود و قنوت مهربان تو
تو را در موج موج ربنا  در"آتنا " دیدم
 
تو را دیدم که داری دست در دستان ابراهیم
تو را با داغ حیدر ، کوچه کوچه ، پا به پا دیدم
 
تو را هر روز با اندوه ابراهیم ، همسایه
تو را با حلق اسماعیل ، هر شب همصدا دیدم
 
همان شب که سرت بر نیزه ها قرآن تلاوت کرد
تو را در دامن زهرا(س) و دوش مصطفی(ص) دیدم
 
تنور خولی و تنهایی خورشید در غربت
تو را در چاه حیدر همنوای مرتضی دیدم
 
سرت بر نیزه قرآن خواند و جبرائیل حیران ماند
و من از کربلا تا شام را غار حرا دیدم
 
به یحیی و سیاوش جلوه می بخشد گل خونت
تو را ای صبح صادق با امام مجتبی (ع) دیدم
 
تو را دلتنگ در دلتنگی شامی غریبانه
تو را بی تابی در بی تابی طشت طلا دیدم
 
شکستم در قصیده ، در غزل ، ای جان شور و شعر
تو را وقتی که در فریاد " ادرک یا اخا " دیدم
 
تمام راه را بر نیزه ها با پای سر رفتی
به غیرت پا به پای زینب کبری تو را دیدم
 
دل و دست از پلیدی های این دنیا شبی شستم
که خونت را حنای دست مشتی بی حیا دیدم
 
چنان فواره زد خون تو تا منظومه ی شمسی
که از خورشید هم خون رشیدت را فرا دیدم
 
مصیبت ماند و حیرت ماند و غربت ماند و عشق تو
ولا را در بلا جستم ، بلا را در ولا دیدم
 
تصور از تفکر ماند و خون تو تداوم یافت
تو را خون خدا ، خون خدا ، خون خدا دیدم
  

                                                         سروده شد در شب اول محرم سال  1358



علیرضا قزوه

مولا ویلا نداشت

گفتم: چیزی بخوان.
گفت: شرمنده‏ام.
یک سال است چیزی نگفته‏ام.
گفتم: برای عاطفه‏ای که در ما مرده است
رحم الله من یقرء الفاتحة مع الصلواة!

گفتم: چیزی بخوان.
گفت: رویم سیاه،
آخر می دانی که . . .
گفتم: می‎دانم خشکسالی است
اما در کیف‎های سامسونت هم
یک خروار مضمون ناب نهفته است.

امسال شعرها چنگی به دل نزد
رباعی‎ها مثل هم بود
بعضی خودشان را کشف کردند
بعضی خودشان را باور کردند
بعضی خودشان را گم کردند
بعضی در مصاحبه‎هایشان خودکشی کردند

شاعران پروازی
هتل بازی
آدمهای از خود راضی
دکه‎های سکه‎سازی!
اصلاً مردم حق دارند کاسه «انوری»*(1) را بر سرتان خرد کنند
کارمندان هنر فقط گزارش کار پر می‎کنند
وقتی تابوت عاطفه بر زمین مانده بود
جمعی به جیغ بنفش می‎اندیشیدند
و برای کشف زوزه صورتی
هفت مرتبه «الیوت»(2) و «اکتاویو پاز»(3) را ورق می‎زدند

چقدر وقت ما صرف آدامس‎های بادکنکی شد
بعضی شعرهایشان را
به مینا و سوزی تقدیم می‎کردند
احمق‎ترها برای گرفتن نوبل
به شبکه‎های بی‎بی‎سی و واشنگتن دخیل می‎بستند

امروز هم بینش هنرمندان
از سقف تالارها بالاتر نمی‎رود
بهار برای مردم آواز می‎خواند
خدا برای مردم نقاشی می‎کشد
نقاش‎ها فکر می‎کنند زندگی یعنی فتح قله «پیکاسو»(4)
خطاط‎ها برای خدا خط و نشان می‎کشند
قصه‎نویس‎های شنگول
در زمستان حبّه انگور می‎خورند
شاعران را میل جاودانه شدن کور کرده است
شاعران کم‎حوصله شده‎اند

می‎ترسم روزی به‎نام تمدن
به گردن بعضی زنگوله بیندازند!
می‎ترسم شلوارهای «جین»(5) و «چارلی» کار دستمان بدهد
و شکلات‎های انگلیسی دهانمان را ببندد
گاوهای چشم‎چران، آزادانه در خیابان می‎چرند
پسرخوانده‎های مایکل جکسون به دانشگاه می‎روند
انیشتین(6) بی‎خوابگاه می‎ماند،
دیوار مسافرخانه‎های ناصرخسرو(7)
فرمول نسبیت را از بر می‎کند
با این‎همه در دانشگاه ما
یک استاد پاپیون می‎زند
و فرانسه صحبت می‎کند
شعرهای سبک قصیده و عینک
برای اهل قبور شعر می‎خوانند

بوفالوهای آمریکا خلیج فارس را شخم می‎زنند
برادرم با پوتین‌های کهنه سربازی‎اش
بسیج می‎شود
مادرم آب و آیینه و قرآن می‎آورد
پدرم "فالله خیر حافظاً " می‎خواند
اما بعضی خاطرشان جمع است
که ناوگان آمریکا
به استخرهای سرپوشیده‌شان کاری ندارد.

کامبیزخان دوست دارد پسرش را «آلفرد» صدا کند
آلفرد فکر می‎کند
از دماغ فیل افتاده است
برای همین می‎خواهد به هندوستان پناهنده شود!
«گیتی» گیتار را ترجیح می‎دهد
سوزی بی‎آنکه خجالت بکشد
نامه بوی‎فرندهایش را برای مادرش می‎خواند
رادیو از ماووت(8) می‎گوید
مادرم آماده می‎شود به بهشت زهرا برود.

امروز پسر همسایه‎مان شهید شد
اما این باعث نمی‎شود که ساسان
دوستانش را به قهوه و اسب‎سواری دعوت نکند
و برای سگش بستنی نخرد

شاپورخان اما عاشق فیلم‎های سرخپوستی است
و این را از افتخاراتش می‎داند
که در آمریکا، همبرگر را درست تلفظ می‎کرده است
شاپورخان به مشتری‎هایش سیگار وینستون تعارف می‎کند
و مطمئن است که قیمت سکه و طلا
پایین نمی‎آید
او فکر می‎کند هنوز هم خرمشهر
دست عراقی‎هاست!
و چقدر خوشحال است که پسرش را معاف کرده‎اند

به خانه برمی‎گردم
تلویزیون دعای «نام‎ها و نشانه‎ها»(9) می‎خواند
بعضی اوقات خاموشی هم چیز بدی نیست

امسال به ساعت‎های «کاسیو»(10) اطمینان کردیم
و نماز صبحمان قضا شد!
امسال متولی‎های مسجد و امامزاده
با هم مسابقه گذاشتند
و همه از رساله امام یک جور سؤال دادند
تلویزیون‎های رنگی
سشوار
هدف بالا بردن معلومات است
کودکان شش‎ماهه هم می‎توانند شرکت کنند
بشتابید
تبلیغات فلان مسجد
رنو و پیکان پخش می‎کند
در عتیقه‎فروشی‎ها پیکان صفرکیلومتر می‎فروشند
در میدان انقلاب
اتحادیه خرید و فروش کوپن
حوصله مردم را سر آورده است
دلالان کامپیوتر و روغن‎چراغ
دلالان شیر مرغ و جان آدمی‎زاد
با ارز غیرآزاد، تجارت می‎کنند
شرکت‎های ثبت‎نشده
سیاست‎بازان لرد مستضعف
جیب‎برهای باجواز
جیب‎برهای بی‎جواز
غول‎های پوشیده در لباس مذهب
مقاطعه‎کاران خیابان زعفرانیه
شرکت صادرات زعفران
شرکت صادرات فرش . . .
خجالت هم چیز نایابی است
حتماً باید مسئله جنگ بماند برای بعد از جنگ
سیاست‎بازان باز سرگیجه گرفته‎اند
باند ارتشا
باند زنا
باند مهدی هاشمی(11) هزارپا
اصلاً گور پدر مال دنیا
ریاضت‎کش به ویلایی بسازد!

باری ما هرچه می‎کشیم
از دست مرغ و بنز و ویلاست
ما هرچه می‎کشیم از اینهاست
اصلاً با این طرح چطورید؟
جان‎دادن از ما
طرح اقتصادی از شما!

من فکر می‎کنم شاعری زخم‎زبان می‎خواهد
نه مبانی نه بیان می‎خواهد
شاعر یعنی موی‎دماغ سیاست‎بازان
شاعری که با خیال راحت می‎خوابد
اصلاً شاعر نیست

بیا به آفتابی نهج البلاغه برگردیم
چرا نهج البلاغه را جدی نمی‎گیریم؟
مولا ویلا نداشت
معاویه کاخ سبز داشت
پیامبر به شکمش سنگ می‎بست
البته به شما توهین نشود

بعضی برای جنگ شعار می‎دهند
و خودشان از جاده شمال به جبهه می‎روند

پیش از آنکه بر من حدّ تهمت جاری کنید
من بر خویشتن حد وجدان جاری کرده‎ام
من دو شاهد عادل دارم: قرآن و نهج البلاغه
من چاپلوس نیستم
تملق نمی‎گویم
اما قدر امام را می‎دانم
بیایید قدر مردم را بدانیم
بیایید مثل مولا با مردم همدردی کنیم
بیایید امام را اذیت نکنیم
بیایید امام را نصیحت نکنیم

اردوگاه‎های فلسطینی را نگاه کن
ابوالفضل با مشک تشنه برمی‎گردد
صدای گریه رقیه را می‎شنوی؟

«گورباچف»(12) و «ریگان»(13) هم کاندید صلح نوبل شده‎اند
قرآن «فهد»(14) زیباتر از قرآن «قابوس»(15) چاپ می‎شود
«عرفات»(16) شلوار اسرائیلی می‎پوشد

راستی یاد شهیدان بیت المقدس به خیر!
«جهان‎آرا»(17) که بود؟
«حاج همّت»(18) که بود؟
«حاج عباس»(19) از دنیا یک قرآن جیبی داشت
شهید خرازی(20)
شهید نوری(21)
سرداران بی‎دست
شهیدان گمنام
بی‎یادنامه
بی‎سنگ‎قبر
«عاصمی»(22) پودر شد
یوسف(23) نوشته بود:
"خدایا، یوسف هم شهید شد،
او را بیامرز! ".
اسماعیل(24) وصیت کرد روی قبرش بنویسند:
"پر کاهی تقدیم به آستان الهی. "
امسال هیچ شاعری با «حلق اسماعیل»(25) همصدا نشد.
راستی شماره قطعه شهدا چند بود؟!

این روزها مردم را با هوشیار و بیدار خواب می‎کنند!
خنده و چشم‎بندی
شوهای تالار وحدت
هنرمندان فخرفروش

خدا کند «روایت فتح»(26) را فراموش نکنیم

امسال در جلوی «امجدیه»(27) کوررنگی بیداد می‎کرد
امسال همه چیز را
یا آبی دیدیم یا قرمز
امسال هم انصاف‎های ما حسابی چُرت زد
امسال وجدان‎های ما آنفلوآنزا گرفت
امسال تاکسی‎ها به پاهای قطع‎شده
با دنده چهار احترام گذاشتند

چرا باید از زیر روسری‎های «ژرژت»(28)
رشته‎های جهنم شعله بکشد
مگر اینجا الجزایر است؟
امسال در خیابان ولی عصر(عج)
هیچ‎کس مثل خود «آقا» غریب نبود!

یک‎روز یک کراواتی سرمایه‎دار
با بنز قهوه‎ای‎اش از جلوی پایم ویراژ داد
و به عبای وصله‎دارم وصله‎های عوضی چسباند
دیشب جلوی مهمانم، تخم‎مرغ آب‎پز گذاشتم
دیشب مادرم با چایی و کشمش سر کرد
او قلبش برای انقلاب می‎تپد
اما وسعش نمی‏رسد یک نوار قلب بگیرد
و من می‏دانم که نوار قلب هم
همه منحنی‎های دردش را نشان نمی‎دهد

مادرم دفترچه خدمات درمانی ندارد
و همیشه ابوالفضل به دادش می‎رسد
او برای شهیدان اشک می‎ریزد
حلوا می‎پزد
و به ما یاد می‎دهد که چگونه شب‎های جمعه
با چهار قاشق حلوای نذری سیر شویم
او قبر شهیدان را با دست می‎شوید
وقتی باد، چادر وصله‎دارش را تکان می‎دهد
بوی فقر و غربت
تمام پرچم‎های سبز و سرخ را به بوسه می‎گیرد

او یک شب خواب خیمه‎های امام حسین(ع) را دید
خواب زینب را
خواب رقیه را
و فردایش مرا به آقا سپرد و روانه کرد
یک بار هم در خواب
آینده سبز برادرم را دید
و فردا وقتی خوابش را تعریف می‎کرد
«مارش حمله»(29) می‎زدند

او نمی‎داند «کادیلاک»(30) چه جانوری است
و داخل هواپیما چه شکلی است
اما خوب می‎داند
که شمشیر امام حسین(ع) از طلا نبوده است
و امام زمان در «جزیره خضرا» نیست
او قلبش برای انقلاب می‏تپد
و هرشب دعا می‏کند که پیروزی با امام باشد
و آقا بیاید . . . !

*زمستان 66- علی‎رضا قزوه

اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج!

*پاورقی:

*1-اوحدالدّین محمّدبن محمّد انوری معروف به انوری ابیوردی از جمله شاعران و دانشمندان ایرانی سده 6 قمری در دوران سلجوقیان است.

*2-تی.اِس.اِلیوت با نام کامل توماس استرنز الیوت ( سپتامبر 1888 - 4 ژانویه 1965) شاعر، نمایشنامه‌نویس، منتقد ادبی و ویراستار آمریکایی- بریتانیایی بود.

*3-اکتاویو پاز (31 مارس 1914 - 19 آوریل 1998) (Octavio Paz) شاعر، نویسنده، دیپلمات و منتقد مکزیکی است.

*4-پابلو روئیس پیکاسو (به اسپانیایی: Pablo Ruiz Picasso) نقاش، طراح صحنه، پیکرتراش اسپانیایی قرن 20 میلادی بود.

-?*-جین نوعی پارچه کتانی با بافت راه‎راه است. در ایران در لفظ عوام به «جین»، «لی» هم گفته می شود. جین مبدأ فرانسوی و هندی دارد و برای نخستین بار لباس ملوانان از این جنس تهیه شد.



*6-انیشتین، دانشمند ارائه‎دهنده فرضیه نسبیت.
*7- در این شعر به یکی از خیابان های قدیمی در جنوب شهر تهران (میدان توپخانه) به نام «ناصرخسرو» اشاره می شود که کانون اقتصاد قاچاق و تبه‎کاری‎های خاص بود. قدیمی‎ترین مسافرخانه های تهران که بیشتر مأمن مهاجران بی‎کار روستایی و شهرستانی بود در این خیابان قرار داشت. این وضعیت، خیابان ناصر خسرو را تا یک دهه پیش به نمادی از فقر و استضعاف ناشی از مهاجرت بی‎رویّه و مفاسد برخاسته از آن تبدیل کرده بود.

*8-«ماووت» یکی از روستاهای استان سلیمانیه عراق است که در مقطعی از سال های دفاع مقدس، شاهد چندین عملیات بود و خون شهدای بسیاری در آن ریخته شده است. ویژگی این منطقه کوهستانی، سرمای استخوان‎سوز آن بود که حتی منجر به شهادت زخمی‎ها و کم‎توانان می شد.

*9- «مسابقه نام‎ها و نشانه‎ها» نام برنامه‎ای تلویزیونی بود که در نیمه اول دهه 60، چندین سال به صورت متوالی هرشب‎جمعه از شبکه اول سیما پخش می شد و در فقر تلویزیونی آن سال‎ها (دو شبکه که هرکدام حدود 12 ساعت برنامه و خبر پخش می کردند) بسیار پرمخاطب بود.
*10-«کاسیو» یک شرکت ساخت قطعه‌های رایانه‌ای است که سال 1946 بنیان‌گذاری شد و بخش اصلی آن در توکیو است. آوازه این شرکت بیشتر در زمینه ساخت ماشین‌حساب‌ها، وسایل صوتی، رایانه‌های دستی، دوربین‌ها و ابزارهای موسیقی و ساعت مچی است. محصولات این شرکت در دهه 60، از لوکس ترین اجناس موجود در بازار به شمار می رفت .

*11-« سید مهدی هاشمی برادر سید هادی هاشمی بود. سید هادی هاشمی به واسطه ازدواج با دختر شیخ حسین‎علی منتظری، از نزدیکان ایشان به شمار می رفت و در سال هایی که پدر همسرش به عنوان «قائم‎مقام رهبری جمهوری اسلامی» منصوب شد، ریاست دفتر وی را به‎عهده داشت. سید مهدی هاشمی به واسطه این قرابت با قائم‌مقام رهبری و نفوذی که از همین طریق در بیت او و بخشی از نیروهای مسلح داشت، در تعامل و هماهنگی کامل با برادرش، باند مخوفی را درون برخی نهادهای نظام اسلامی تشکیل داده بود که جنایات و جرم های بسیاری را ضد مصالح جمهوری اسلامی و رقبای سیاسی خود به انجام می رساند. این باند ریشه‎دار و خطرناک، سرانجام در اواخر سال 1365 شناسایی شد و با عملیاتی بلندمدت و پیچیده، سرکرده و اعضای آن دستگیر شدند. سید مهدی هاشمی به جرم قتل نفس و جنایت علیه جمهوری اسلامی محاکمه و به اعدام محکوم و علی‎رغم پشتیبانی های بی‎قید و شرط و غیرمعقول شیخ حسین‏علی منتظری، به دار مجازات آویخته شد.

*12-«میخائیل سرگئه‌ویچ گورباچُف» ( متولد 2 مارس 1931) از 1985 تا 1991 آخرین صدر هیئت رییسه اتحاد جماهیر شوروی (ابرقدرت شرق) بود. وی در سال های دفاع مقدس از حامیان جدی صدام و حزب بعث در جنگ با ایران به شمار می رفت.

*13-رونالد ریگان (2004-1911) رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا در دهه 80 میلادی بود. رونالد ریگان در بخش عمده ای از سال های دفاع مقدس، ریاست جمهوری آمریکا را به‎عهده داشت و عملا صف‎آرایی غرب در برابر ایران انقلابی را هدایت می کرد.

*14-ملک فهد بن عبدالعزیز پنجمین پادشاه عربستان سعودی و هشتمین فرزند «عبدالعزیز آل سعود» بنیانگذار رژیم حاکم بر عربستان بود. وی در سال های دفاع مقدس از افراطی ترین پشتیبانان مادی و معنوی رژیم بعث عراق بود و حتی پس از پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران، یک قبضه مسلسل کلاشنیکوف ساخته‎شده از طلای ناب را به عنوان هدیه پیروزی به صدام هدیه کرد. بزرگ ترین جنایت این پادشاه سعودی، کشتار 400 حاجی ایرانی در جریان راه‎پیمایی «برائت از مشرکین» در حج تمتع به سال 1366 شمسی بود. عملکرد ملک فهد در برابر ایران و جریان مقاومت اسلامی در منطقه، وی را به نماد شاخص «ارتجاع عرب» تبدیل ساخت. وی در دهم مرداد 1384 درست مصادف با دوازدهمین سالگرد کشتار حجاج بیت الله الحرام، در سن 82 سالگی مرد.

*15- سلطان «قابوس بن سعید» پادشاه کشور عمان در حاشیه خلیج فارس است. رویه غلط او در سال های دفاع مقدس در پشتیبانی از صدام و همراهی با جریانات ضدانقلاب اسلامی، او را به عضوی موثر میان مرتجعین عرب تبدیل نمود. سلطان قابوس در سال های بعد از جنگ، اصلاحات عمده ای را در سیاست خود مقابل ایران اسلامی پدید آورد.

*16-یاسر عرفات (زاده: 4 اوت 1929 قاهره، مصر - مرگ: 11 نوامبر 2004 در بیمارستان نظامی پرسی، حومه پاریس) با نام کامل محمد عبدالرحمن عبدالرئوف القدورة الحسینی و کنیه أبوعمّار، رییس سازمان آزادی‎بخش فلسطین بود. وی در دومین روز پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان اولین میهمان خارجی نظام انقلابی به ایران آمد و مورد استقبال باشکوه مردم و مسئولان انقلاب قرار گرفت. یاسر عرفات از حامیان و دوستان انقلاب اسلامی و جزو محبوب‎ترین شخصیت های مبارز ایرانیان به شمار می رفت اما با آغاز جنگ ایران و عراق، پس از مدتی میانجی‎گری بی‎نتیجه میان طرفین، عملا در کنار صدام قرار گرفت و خشم مردم انقلابی ایران را برانگیخت. وی نمونه چنین تشخیص سیاسی غلطی را در جریان حمله عراق به کویت نیز نشان داد و بدون قید و شرط از صدام دفاع کرد که به قیمت آبرویش تمام شد. یاسر عرفات با آغاز انتفاضه خودجوش مردم فلسطین، برای خروج از بن‎بستی که به واسطه جهت‎گیری‎های غلط سیاسی دچار آن شده بود، دست دوستی به سوی دشمن قسم‎خورده خود و ملتش یعنی رژیم اشغالگر قدس دراز کرد و سرمایه سالیان سال مبارزه خود را به باد داد.

*17- «محمدعلی جهان‎آرا» بنیانگذار و فرمانده سپاه خرمشهر بود. وی رهبری مقاومت تاریخی چهل روزه خرمشهر در برابر سپاهیان بعثی عراق را به‎عهده داشت و به واسطه دفاع غریبانه خود و نیروهایش از این شهر که با کارشکنی‎های عمدی رییس جمهور وقت بنی‎صدر همراه بود، در میان مردم انقلابی به عنوان نماد مظلومیت و مقاومت خرمشهر شناخته می شود. جهان‎آرا سرانجام، پیش از آنکه آزادی زادگاه خود را شاهد باشد، در هفتم مهر ماه سال 1360 به شهادت رسید.

*18-محمّدابراهیم همّت، معروف به حاج همّت، دومین فرمانده لشکر 27 محمّد رسول الله(ص) بود که در زمستان 1362 طی عملیات خیبر به شهادت رسید. سلوک مادی و معنوی این فرمانده شهید، او را به یکی از محبوب ترین شخصیت های دفاع مقدس مبدل ساخته است.
19- حاج عباس کریمی قهرودی، سومین فرمانده لشکر 27 محمّد رسول الله(ص) بود که پس از شهادت حاج همّت، عهده‎دار این مسئولیت شد و پس از یک سال در عملیات بدر به شهادت رسید.

*20- حاج حسین خرازی، بنیانگذار و فرمانده لشکر 14 امام حسین(ع) بود. لشکر تحت امر او متشکل از نیروهای سپاه و بسیج استان اصفهان بود و اصلی ترین یگان رزمی این استان در سال های دفاع مقدس به شمار می رفت. سیره اخلاقی و نظامی شهید خرازی، او را میان نظامیان عراقی نیز زبانزد ساخته بود. وی سرانجام در سال 1365 به شهادت رسید.

*21- علی‎رضا نوری، جانشین فرماندهی لشکر 27 محمّد رسول الله(ص) بود که نهم بهمن ماه سال 1365 در جریان عملیات کربلای 5 به شهادت رسید. وی از پیشکسوتان یگان های رزمی سپاه در تهران به حساب می آمد که مجاهدات خود را با تشکیل سپاه در شرکت راه‎آهن آغاز نمود.

*22-شهید علی‎رضا عاصمی، فرمانده تخریب قرارگاه های خاتم کربلا و نجف بود. وی از اساتید مسلّم تخریب و انفجارات سپاه به شمار می رفت و سرانجام به تاریخ 13/10/1365 در حالی که عضو شورای فرماندهی و مسئول گردان تخریب تیپ ویژه پاسداران بود، در حال خنثی‎سازی موشک‎های عمل‎نکرده عراقی در باختران، بر اثر انفجار موشک به شهادت رسید و بر اثر شدت انفجار کمترین اثری از پیکر پاکش به‏جا نماند. علی‏رضا قزوه در مورد ارتباطش با شهید عاصمی گفته است: »همان موقعی که شهید عاصمی شهید شد ما در قرارگاه کربلا بودیم بعدش رفتیم در اردوگاه شهدای تخریب و خاطرات بچه‎ها را در مورد شهید عاصمی که تازه شهید شده بود می‎گرفتیم. این یادداشتها را من تا مدتها داشتم».

*23- شهید یوسف . . . پیش از آنکه به صف رزمندگان اسلام بپیوندد، از اعضای یک گروهک سیاسی بود و از فرماندهان یکی از شاخه‎های این گروهک در تهران محسوب می‎شد. وی مدتی پس از رویارویی این گروهک با نظام اسلامی، راه توبه را در پیش گرفت و در لباس بسیجی عازم جبهه جنگ شد و در دانشگاه دفاع مقدس به مراتب بالایی دست یافت. در آخرین برگ دفترچه یادداشت این شهید، تنها ساعاتی قبل از شهادتش، به قلم خودش نوشته شده است: خدایا، یوسف هم شهید شد، او را بیامرز !
24- شهید اسماعیل . . . در قطعه 24 بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شده است و طبق وصیت‎نامه‎اش، روی سنگ مزارش، به جای نام و مشخصات، تنها نوشته شده است: "پر کاهی تقدیم به آستان الهی ". البته در سال های اخیر، خانواده این شهید، تصویری از او را بر سنگ مزارش حک کرده‎اند.

*25- "هم‎صدا با حلق اسماعیل " مجموعه اشعاری از مرحوم سیدحسن حسینی، شاعر توانمند انقلاب اسلامی است. شعرهای این مجموعه درباره مبارزات منجر به پیروزی نهضت امام خمینی(ره) در سال 1357 و وقایع سال‌های نخستین پس از پیروزی انقلاب تا آغاز دفاع مقدس سروده شده اند.

*26- "روایت فتح " مجموعه مستند تلویزیونی به‏کارگردانی، نویسندگی و صدای متن شهید سید مرتضی آوینی که در سال های دفاع مقدس از شبکه اول سیمای جمهوری اسلامی پخش می شد. این مجموعه در ابتدا توسط جهاد سازندگی تهیه می شد و پس از پایان دفاع مقدس، با تاسیس موسسه‎ای به‎نام « روایت فتح» توسط این موسسه پی گرفته شد.

*27-امجدیه، نام پیشین ورزشگاهی بزرگ در تهران است که امروزه «ورزشگاه شهید شیرودی» نامیده می شود. این ورزشگاه به جهت دارا بودن استادیوم های بزرگ و زمین فوتبال استاندارد آن، تا مدت‎ها محل مسابقات ملی و لیگ های کشوری بود.

*28- « ژرژت« عنوان عامیانه و رایج‎گونه‎ای پارچه است که سابقا در ایران برای روسری از آن استفاده می شد. ویژگی این پارچه ، علاوه بر چشم‎نوازی و درخشندگی خاص، لغزنده بودن آن می‎باشد که باعث می شود دائما از روی سر بلغزد و موها را عریان کند، به همین دلیل روسری‎های ژرژت کمتر میان زنان مقید به حجاب کامل استفاده می شد.

*29- « مارش حمله« به سمفونی خاصی اطلاق می شد که در سال های دفاع مقدس، به هنگام اعلام فتح و پیروزی، در رادیو و تلویزیون مورد استفاده قرار می گرفت و با گویندگی « محمود کریمی علوی» در اذهان مردم ایران نقش می بست.

*30-کادیلاک (به‎انگلیسی:Cadillac) یک برند ساخت اتومبیل‌های لوکس است که در مالکیت جنرال موتورز می‌باشد. اتومبیل‌های کادیلاک به طور رسمی در بیش از 50 کشور دنیا فروخته می‌شوند و عمده فروش آن نیز در ایالات متحده و کانادا می‌باشد. در زمان رژیم پهلوی، تعداد زیادی از این اتومبیل ها توسط سران رژیم و افسران عالی‎رتبه ارتش وارد ایران شد و گران‎قیمت بودن این خودرو باعث شد که در ایران نیز این خودرو به شاخص طبقه اشراف و فرادست تبدیل شود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز به نماد طاغوت‎زدگی مبدل گردد.

ویژه‌نامه سی سالگی دفاع مقدس در خبرگزاری فارس