در حوالی غروب

یک عمر پشیمان ز پشیمانی خویشم

در حوالی غروب

یک عمر پشیمان ز پشیمانی خویشم

سامان ده دولت خمینی

شعر استاد علی معلم دامغانی برای رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنه‌ای(شعر)

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/2/23/Moalem_Damghani_-_Semnan_Cultural_Week.jpg

ای شیخ زمان و پیر عالم
مولای جهان و میر عالم
 استاد و حکیم و شیخ مطلق
علامه کل و حجت الحق  
 مفتاح خزائن و مسائل
مصباح یقین ابوالفضائل
 آئینه صولت حسینی
سامان ده دولت خمینی
 سبط صفی و سلیل آگاه
یعنی خلف و خلیفةالله
هم شیخ قبیله در نسب تو
هم سید ما به ماکسب تو
 آنی که یگانه‌ای جهان را
زی اهل نظر مِهی مهان را
 صاحب نظری و بی‌نظیری
هم خادم قوم هم امیری
فرزانه فری قویم پویی
ایثارگری کریم خویی
 هم وام نه‌ای به هر چه داری
هم خام‌ نه‌ای به پخته کاری
 آنی که ندارم آن بصارت
تا گنج گهر کنم نثارت
 ای قُدوه اهل فضل و بینش
مصنوع شریف آفرینش
 فالی زدم از پی حکایت
زیر و بم او چو نی شکایت
 ای میر زمان و پیر ما تو
در واقعه دستگیر ما تو
 گر جذبه پیر اگر حمیدیم
خود پیر تویی و ما مریدیم
 در حضرت تو بهانه‌جو ما
پشمینه قبای تندخو ما
 گر زانکه سفر نکرده بودیم
از دیده عَبر نکرده بودیم
 در محضر رأفتت به غایت
می‌رفت ز ما سه تن شکایت
 لیکن نه چنان نبهره رائیم
کاین راست به کج روی سرائیم
 زین است که راه کژ نپوییم
در پرده راستی بموئیم
 زین درد به همرهی بنالیم
گر زانکه امان دهی بنالیم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد