در حوالی غروب

یک عمر پشیمان ز پشیمانی خویشم

در حوالی غروب

یک عمر پشیمان ز پشیمانی خویشم

افهم یا شیخ

تو پشیمان می‌شوی
و گریه خواهی کرد
روزی که دیر شده ست
به می‌ر... افهم هم نخواهم گفت
که دیر شده ست برایش...
افهم! یا شیخ افهم...

نه مصریان به خانه باز نمی‌گردند
که خانه تمامی آنان میدان التحریر است
بمبی به نام فیس بوک گذاشتند
خنثی شد
بمبی به نام تویتر
ترکید
بمبی به نام تو و می‌ر
بمبی به نام ۲۵ بهمن
ترکیدید
در سطل آشغال!
حالا دنبال بمب‌های دیگرند
اما دوستان محمد عبده
و جمال عبدالناصر
و خالد اسلامبولی
نیاز به فیس بوک ندارند
و مصر
بدون اینترنت هم اموراتش را می‌گذراند
و بی‌نیاز به شیخ فضول و میر ذلول
همچنان که غزه و لبنان
با آن شعار مبارک پسندتان تا حال
ایستاد
و حالشان را گرفت
و مصر
هیچ نیازی به شیخ فتنه گر ندارد
خلاف رای شما
مصر به انقلاب ایران افتخار کرد
آقای سید ابراهام السلطنه
آقای اسرائیل زاده
آقای مهملباف
صدای مرا دارید؟
و از شجاعت ایران تعریف کرد
حتی گفت امام خامنه‌ای
اما نگفت خرت به چند شیخ بیسوات
دیدی
خلاف رای شما
نصرالله تنها با یک سخنرانی
اشک سعد حریری را درآورد
و سارکوزی و شما را
سرجایش نشاند.
حالا در مصر
تن‌ها باید لانه خرس و زنبور اشغال شود
وگرنه دستگاه‌های جاسوسی
کارشان را می‌کنند
باید مواظب سفیر انگلستان باشند
در تمام جهان
مواظب بی‌بی سی
وگرنه سی سال عقب می‌افتند
اگرچه مصر فهیم
مصر بزرگ
تمام این چیز‌ها را می‌داند


«من تیغ رویارو زنم...»
شما هیچ غلطی نمی‌توانید کرد
نه با هزار نفر
نه با صد هزار نفر
نه حتی با یک میلیون نفر
که ما شصت میلیون نفریم
و از لجتان ساندیس‌های ایرانی می‌خریم و می‌خوریم
اما به پپسی کولا رای نخواهیم داد
و هیچ نیازی به مک دونالد و کی اف سی نداریم
و هیچ نیازی به بی‌بی سی و صدای امریکا
شما شب را در استودیوی بی‌بی سی بخوابید
و صبحانه‌تان را در استودیوی صدای امریکا بخورید
شما برای خنده ما خوبید
گیرم که برلوسکنی فاحشه‌هایش را فرستاد
محملباف دوستان بازیگر امریکایی‌اش را
نوری‌زاده خواهران اسرائیلی‌اش را
گیرم که به نفع شیخ کروبی
خانوم هیلاری لشکر کشید
گیرم که با دروغ
طفلان معصوم را به خیابان کشیدید
باز هم شما کمترید
نه مولای ما به شما باج خواهد داد
نه ما
حسین (ع) با یک جبهه جنگید
علی (ع) با دو جبهه
مولای ما با چهار جبهه می‌جنگد
اما باکی نیست
من دیده‌ام پسران رهبر را
یک لاقبا و ساده
در میان همین مردم
و دیده‌ام بچه‌های فتنه گران را
سوار اسب و یله در انگلستان و دوبی
و دیده‌ام کدام شیخ
از شهرام خان پول گرفت
و دختر کدام شیخ
مربی اسکی و اسب داشت
و در محله لیان شانپو رای می‌خریدند
من تمام این‌ها را دیده‌ام
و فرش کهنه و ساده خانه آقا گواه است
و شام‌های ساده آقا را دیده بودم
در کرمان
من دیده‌ام کدامتان راست می‌گویید...
**
امشب ولنتاین نازنازی هاست
بادا بادا مبارک بادا
آن روز هم عاشورا بود
و والانتیان شیخ و تو بود
شیخ و گوگوش
می‌ر و سروش
والانتین است
شیمون پرز و نوری‌زاده
خانوم هیلاری و فائزه
مریم قجر با آن یکی شیخ فتنه گر
والانتین است و همه دست بزنند

جنگ ساندیس و کوکاکولاست
لطفا دست بزنید
باشد شما با شمشیر‌ها و سلاح‌های عجیب غریب هالیوود بیایید
ما با همین نی ساندیس می‌آییم
و با همین بچه‌های بسیجی
و با موتورهای دو ترک و سه ترک ساخت وطن
و با همین پیرزنان و پیرمردانی که هر سپیده شما را نفرین می‌کنند

افهم یا شیخ مهدی دیروز
افهم یا شیخ مینی جوب‌ها و گوگوش‌ها
یا شیخ گوگوش و داریوش
تو پشیمان می‌شوی
و گریه خواهی کرد
روزی که دیر شده ست
به میر افهم هم نخواهم گفت
که دیر شده ست برایش...

بگو من هم ملک بودم

رسیدم تا اجل، امّا رسیدن شد فراموشم
دمیدم در نی  دنیا، دمیدن شد فراموشم

سرم با خندۀ گل گرم شد در فصل گل‌چینی
دلم چون سیب سرخ افتاد، چیدن شد فراموشم

ندای ارجعی گل کرد، برگشتم دمی تا خود
همین که پر در آوردم پریدن شد فراموشم

مرید غیرتم، از خود گذشتن رفت از یادم
شهید حیرتم در خون تپیدن شد فراموشم
 
صدای سرمۀ چشمت گلوی دیده‌ام را سوخت
که  از شرم تماشایت شنیدن شد فراموشم

چنان از آخرت گفتم که دنیا گشت عقبایم
چنان گرم تماشایم که  دیدن شد فراموشم

به تعقیب نمازی بی‌اذان درخود فرو رفتم
رکوعم، سجده‌ام  کج شد، خمیدن شد فراموشم

شب جان کندن آمد باز دل بستم به دل دادن
تب دل بردن آمد، دل بریدن شد فراموشم

دگر زیر سر من بالشی از گریه بگذارید
چهل سال است راحت آرمیدن شد فراموشم

اگر گفتند نامت چیست در غوغای من ربّک
بگو من هم ملک بودم، پریدن شد فراموشم

قصیده خون خدا

نمی‌دانم تو را در ابر دیدم یا کجا دیدم
به هر جایی که رو کردم فقط روی تو را دیدم

تو را در مثنوی، در نی، تو را در‌های و هو، در هی
تو را در بند بند ناله‌های بی صدا دیدم

تو مانند ترنم، مثل گل، عین غزل بودی
تو را شکل توسل، مثل ندبه، چون دعا دیدم

دوباره لیله القدر آمد و شوریدگی‌هایم
تب شعر و غزل گل کرد و شور نینوا دیدم

شب موییدن شب آمد و موییدن شاعر
شکستم در خودم از بس که باران بلا دیدم

صدایت کردم و آیینه‌ها تابید در چشمم
نگاهم را به دالان بهشتی تازه وا دیدم

نگاهم کردی و باران یکریز غزل آمد
نگاهت کردم و رنگین کمانی از خدا دیدم

تو را در شمع‌ها، قندیل‌ها، در عود، در اسپند
دلم را پرزنان در حلقه پروانه‌ها دیدم

تو را پیچیده در خون، در حریر ظهر عاشورا
تو را در واژه‌های سبز رنگ ربنا دیدم

تو را در آبشار وحی جبرائیل و میکائیل
تو را یک ظهر زخمی در زمین کربلا دیدم

تو را دیدم که می‌چرخید گردت خانه ی کعبه
خدا را در حرم گم کرده بودم، در شما دیدم

شبیه سایه تو کعبه دنبالت به راه افتاد
تو حج بودی، تو را هم مروه دیدم، هم صفا دیدم

شب تنهای عاشورا و اشباحی که گم گشتند
تو را در آن شب تاریک، «مصباح الهدی» دیدم

در اوج کبر و در اوج ریای شام ـ ‌ای کعبه ـ
تو را هم شانه و هم شان کوی کبریا دیدم

دمی که اسب‌ها بر پیکر تو تاخت آوردند
تو را‌ ای بی‌کفن، در کسوت آل عبا دیدم

دلیل مرتضی! شبه پیمبر! گریه ی زهرا(س)
تو را محکم ترین تفسیر راز «انما» دیدم

هجوم نیزه‌ها بود و قنوت مهربان تو
تو را در موج موج ربنا در «آتنا» دیدم

تو را دیدم که داری دست در دستان ابراهیم
تو را با داغ حیدر، کوچه کوچه، پا به پا دیدم

تو را هر روز با ‌اندوه ابراهیم، همسایه
تو را با حلق اسماعیل، هر شب همصدا دیدم

همان شب که سرت بر نیزه‌ها قرآن تلاوت کرد
تو را در دامن زهرا(س) و دوش مصطفی(ص) دیدم

تنور خولی و تنهایی خورشید در غربت
تو را در چاه حیدر همنوای مرتضی دیدم

سرت بر نیزه قرآن خواند و جبرائیل حیران ماند
و من از کربلا تا شام را غار حرا دیدم

به یحیی و سیاوش جلوه می‌بخشد گل خونت
تو را ‌ای صبح صادق با امام مجتبی (ع) دیدم

تو را دلتنگ در دلتنگی شامی غریبانه
تو را بی‌تاب در بی‌تابی طشت طلا دیدم

شکستم در قصیده، در غزل،‌ای جان شور و شعر
تو را وقتی که در فریاد «ادرک یا اخا» دیدم

تمام راه را بر نیزه‌ها با پای سر رفتی
به غیرت پا به پای زینب کبری(س) تو را دیدم

دل و دست از پلیدی‌های این دنیا شبی شستم
که خونت را حنای دست مشتی بی حیا دیدم

چنان فواره زد خون تو تا منظومه ی شمسی
که از خورشید هم خون رشیدت را فرا دیدم

مصیبت ماند و حیرت ماند و غربت ماند و عشق تو
ولا را در بلا جستم، بلا را در ولا دیدم

تصور از تفکر ماند و خون تو تداوم یافت
تو را خون خدا، خون خدا، خون خدا دیدم

فقط برادران خالد

نه مومیایی  مبارک

نه زنده ی عمر سلیمان

حتی نه البرادعی مسلمان

که ممکن است فردا با امریکا به تفاهم برسد

فقط برادران خالد اسلامبولی

فقط عاشقان خمینی

فقط دست های خالی مردم

فقط کتاب خدا

 و وعده های الهی...

 

رابرت گییز برای خودش ور می زند

و کاخ سفید برای عمه جانش ملکه بریطانیای دسته دار  اطلاعیه صادر می کند

حتی سران فتنه ی ایران

برادران جبهه سبز بی بی سی

برای خودشان تحلیل می کنند

آقای اوباما

دیوانه شده است

- مبارک باشد

- مبارک برود

- الان برود دقیقا الان...

- االان یعنی دیشب بی بی سی

الان یعنی امشب لباس شخصی ها و شعبان های امریکایی

در سایه ی تانکها در خیابان

الان یعنی هواداران مبارک با شلوار جین اسرائیلی

سوار بر شتران و اسبان عرب

در خیابان های قاهره جنگ جمل راه انداخته اند

الان یعنی که کیش و مات

آقای پریزی دنت

سی سال دیر آمدی!

 

فقط برادران خالد باید باشند

کسی به الان تو فکر نمی کند

الان درست نیمه شب است

الان دقیقا دوازده شب امریکایی هاست

و دوازده شب بی بی سی

و دوازده شب فتنه گران ایرانی

که می خواهند جای مبارک را با اسد عوض کنند

که مانده اند چطور ساندیس را جاسازی کنند در جایی که بیشتر خیط نشوند!

که مانده اند چطور بیانیه بدهند فردا

فقط برادران خالد می دانند که من چه می گویم

**

حالا اخبار

از یک بدل به نام مبارک می گوید

تو از ابتدا بدل بودی

قبل از آن که شک کنند مرده ای

در ژوئن 2004 در آلمان

در هند مرده های فقیر را

با برق های فشار قوی می سوزانند و پودر می کنند

تو را نیز فقیران مصر  

در میدان التحریر پودر کردند

حالا جنازه بدلت  مانده در خیابان

و بدل کاران هالیوود

دارند نقشه می کشند

- او الان باید برود

الان یعنی دیشب

و مهره های سوخته در فتنه

دارند جانشین تو را انتخاب می کنند

حالا رسیده اند به البرادعی

و کلت های اسرائیلی و چاقوهای فرانسوی

با تانک های امریکایی و جاسوس های انگلیسی به خیابان ریخته اند

کسی خاکستر این بدل را جمع کند از خیابان و به نیل بریزد

کسی عرق پیشانی برلوسکنی را پاک کند با پیراهن خواب رقاصه ای

که نطق کند

کسی تسلیت بگوید به آن خولو مرکل

دستمال کاغذی ببرد برای شاه عربستان

یکی قهوه تلخ درست کند برای بن علی

یکی زیر بازوی اوباما را بگیرد که سرگیجه می رود

که نطق کرده همین الان

الان یعنی دیشب

دیشب یعنی سی سال پیش

**

 

الان برادران خالد 

رادیوهای بی بی سی را شکسته اند

شترها و شلوارهای جین را فراری داده اند

و دارند

سرود دسته جمعی پیروزی می خوانند.

الان ساعت دقیقا

صبح پیروزی ست

و روز وداع با دیکتاتورها...

 

Translated by Mohsen K. Rahjerdi 

For the Great Intifada of Egyptians

Not Mubarak mummy
Not Omar Suleiman alive
Even not Elbaradei the Muslim
Who may tomorrow compromise with USA
Just the brothers of Khalid Islambouli
Only the lovers of Khomeini
just people’s empty hands
just the book of God
And the Godly promises…
 
Robert Gates bull shits; alone
And the white house renders announcements for its scepter Auntie the Britain’s queen
Even the heads of intrigue in Iran
brothers of BBC’s green movement
analyze alone
Mr. Obama
‘s gone crazy
-Mubarak to be?
-Mubarak to go?
-goes at this very moment…
This very moment means last night for BBC
This very moment means tonight for civil mobs
under the shadow of tanks in the streets
This very moment means Mubarak backers on jeans made in Israel
Riding on Arab camels and horses
There is a Jamal war in Qahira streets
check mate
Mister Presi Dent
You’re 30 years late!
 
Only brothers to Khalid Islambouli
None thinks about you tonight
Now it’s midnight
Exactly 12 mid night for Americans
12 midnight for BBC
12 mid night for Iranian intriguers
Who they want to replace Mubarak with Assad
Wondering how to render an announcement tomorrow
Only brothers of Khalid Islambouli know what I mean
**
Now the News
Tell of a stunt-puppet called Mubarak
A stunt-puppet you were from the beginning
Before anyone doubts if you are alive
In June of 2004
In India poor dead people
Are turned into powder by electrocution
Poor people of Egypt also
Turned you to powder in Al Tahrir square
now your puppet carcass is left in the street
 Hollywood stunts now
Are planning
-He must go now…
Now means last night
And the burned pawns of intrigue
Are choosing your successor

And now have found Elbaradei
And Israeli Colts and French Knives
With American Tanks and British spies in the streets
Someone should gather the ashes of this puppet and pour it in the Nile
Someone should clean Berlusconi’s forehead off sweat using a dancer’s sleep gown
He should give a speech
Someone should send condolences to Merkhel or
give a paper tissue to king of Arabia
Someone should make a bitter coffee for Bin Ali
Someone should help Obama; he is dizzy
He just gave a speech right at this very moment
This very moment means last night
Last night means 30 years go
**
Now brothers of Khalid
Have crashed BBC radios
Have perished camels and Israeli jeans
And are
Singing together the song of victory
This very moment is exactly the hour
Of the dawn of victory
And is the day of farewell to dictators…

سرود های انقلاب اسلامی

ردیف

عنوان

اجرا

حجم
(KB)

زمان لینک های مرتبط
1ای ایران، ای مرز پر گهر4910:03:20 نماهنگ های انقلاب اسلامی
2الله الله تو پناهی بر ضعیفان یا الله6080:03:25
3الله الله الله ، لا اله الا الله1,6620:11:05
4آمریکا آمریکا ننگ به نیرنگ تو5320:03:37
5این پیروزی خجسته باد این پیروزی1,2620:08:24
622 بهمن روز از خود گذشتن  8130:04:36
7شهید، راه تو افتخار، نام تو ماندگار2400:01:38
8آمده موسم فتح و ایمان .. بهمن خونین جاویدان9950:06:37
9بوی گل سوسن و یاسمن آید2870:01:57
10مسلمانان به پا خیزید6340:04:11
11ارمغان1610:00:52
12آرمانم شهادت9430:05:19
13از غم دل6920:03:54
14از این انقلاب5170:02:54
15آزاده مردی6550:03:41
16برادر7090:03:59
17برخیزید5680:03:11
18بخوان هم وطن7390:04:09
19چون آیی بر بالین من1920:01:03
20دوره ی ایثار و کار6610:02:01
21دشمن5710:03:13 
22انقلاب2320:01:16
23هم رزم4800:02:41
24حرف امام6410:03:36
25پیرو خط امام4630:02:35
26تو ای طلیعه ی سحر4320:02:25
27سرود ملی جمهوری اسلامی ایران1480:01:00
28 شعر انقلاب (آغاسی) 2050:01:23
29الله اکبر4340:02:57
30ملت برای ارتش، ارتش برای ملت2520:01:42
31ای بسیج، ای سرفرازان افتخار میهن اید5900:04:01
32به ناله ی در خون خفته، شهید دست از جان شسته7900:05:14
33ای به امید کسان خفته5860:03:59
34نصر من اله، جاودان نقش لقای تو7230:04:55
35بهاران خجسته باد2370:01:35
36خرمشهر، ای شهر شهیدان8770:05:58
37من ایرانیم آرمانم شهادت7990:05:27
38الا معمار و طراح حرم برخیز5860:03:59
39هوا دلپذیر شد، گل از خاک بر دمید2860:01:56
40نبودی با ما ببینی، که چه روزگاری داشتیم 6680:04:32
41 هموطن کنون که سر زد از افق فروغ ایزدی7650:04:20
42 تا تو ای بهار تازه آمدی سروهای سر فراز آمدند7020:03:58
43با آمدنت بهار دل پیدا شد5430:03:35
44گلزار وطن6800:04:32
45هم پای جلودار1,5570:12:37
46خلبانان ، ملوانان5060:04:05
47خمینی ای امام، ای مجاهد ای مظهر شرف6620:04:23
48سفر مبارک7070:04:41
49الله اکبر خمینی رهبر7090:04:42
50سپیده اولین بهار3850:02:31
51وطنم (گلریز)5240:03:27
52رهبرا از پی فرمان تو برخواستیم9030:05:59
53الله الله الله.. مرد مسلمان1,6200:04:36
54آن زمان که بنهادم س به پای آزادی8,7560:25:00
55عاشقان سر مست3,0420:08:40
56آزادگان مژده1,2340:03:30
57به پیش به پیش ای دلاوران1,0580:03:00
58بت شکنی بت شکنی خمینی1,4300:03:25
59دیده بگشای ای برادر3,1320:08:56
60ای ایران ای آذر ایزد نشان1,7060:04:51
61ای سرباز ایرانی1,4300:04:04
62گاه سفر شد4,4260:12:37
63ایرانی، به هم زن بساط بت پرستی1,3540:03:37
64ژاله خون شد1,3500:03:50
65کاروان شهید1,9060:05:25
66خدا یکی و ایمان یکی ..7100:02:00
67ما از برای حفظ دین می جنگیم1,0180:02:53
68مژده ظفر1,2460:03:32
69.. پیر ما را بوی پیراهن گرفت8,1900:23:23
70سلاح بر گیرید9560:02:43
71سپیده 11,7100:04:39
72سپیده 21,1500:03:16
73ستمگر1,0960:03:07
74شهیدان1,2260:03:29
75شهید ای فروغ حق2,1500:06:07
76تیغ باید خون فشاند1,5060:04:17
77تو را به خون شهیدان1,4720:04:11
78یار دبستانی من1,3180:

امام آمد

امام آمد
از اوج بروج حق سردار قیام آمد
بر شوق سماع جان، انوار امام آمد

طاغوت نگونسر شد با خاک برابر شد
شمشیر اناالحق چون بیرون ز نیام آمد

آن پیر پیام آور بت بر کن ولا گستر
بر گستره ای لبریز از خون و قیام آمد

گفتا که من آن بحرم کارام نمی گیرد
در مسلک بیداران آرام، خرام آمد

عنبر چکد از نامش، سر مقدم اقدامش
بر لحظه سرمستان اکسیر دوام آمد

پیک خبر بهمن سرداد به هر برزن
کای منتظران خیزید، خیزید امام آمد

«غلامرضا رحمدل»

خمینی ای امام ، خمینی ای امام

ای مجاهد ای مظهر شرف
ای گذشته ز جان در ره هدف
هر زمان می رسد از تو این ندا
ای اسیران و مستضعفان به پا
زیر بار ستم زندگی بس است
نزد طاغوتیان ، بندگی بس است
بود شعار تو به راه حق پیام
ز ما تو را درود زما تو را سلام
خمینی ای امام ، خمینی ای امام (2 )
ای مجاهد ای مظهر شرف
ای گذشته ز جان در ره هدف
چون نجات انسان شعار توست
مرگ در راه حق افتخار توست
این تویی ، این تویی ، پاسدار حق
خصم اهریمنان ، دوستدار حق
بود شعار تو به راه حق قیام
ز ما تو را درود ، زما تو سلام
خمینی ای امام ، خمینی ای امام ( 2 )
ای مجاهد ای مظهر شرف
ای گذشته ز جان در ره هدف
چون تو عزم صف دشمنان کنی
ترک سر ، ترک تن ، ترک جان کنی

هوا دلپذیر شد

هوا دلپذیر شد
آهنگساز: اسفندیار منفردزاده(متولد تهران1319)
شاعر: کرامت الله دانشیان
اجراء توسط گروه کُر(!)، 22/۱۱/1357

هوا دلپذیر شد
گل از خاک بردمید
پرستو به بازگشت زد نغمه امید
به جوش آمدست خون درون رگ گیاه
بهار خجسته باز خرامان رسد ز راه
به خویشان به دوستان به یاران آشنا
به مردان تیز خشم
که پیکار می کنند
به آنان که با قلم
تباهی درد را
به چشم جهانیان
پدیدار می کنند
بهاران خجسته باد، بهاران خجسته باد

و این بند بندگی
و این بار فقر و جهل
به سرتاسر جهان
به هر صورتی که هست
نگون و گسسته باد، نگون و گسسته باد

فجر انقلاب

برخیز، که فجر انقلاب است امروز
بیگانه صفت، خانه خراب است امروز
هر توطئه و نقشه که دشمن بکشد
از لطف خدا، نقش بر آب است امروز

فجر است و سپیده حلقه بر در زده است

روز آمده. تاج لاله بر سر زده است
با آمدن امام در کشور ما
خورشید حقیقت از افق سر زده است

«والفجر» که سوگند خدای ازلی است
روشنگر حقی است که با «آل‌علی» است
این سوره به گفته امام صادق
مشهور به سوره «حسین‌بن‌علی» است


شب رفت وسرود فجر آهنگین است
از خون شهید فجر ما رنگین است
این ملت قهرمان و آگاه و رشید
ثابت قدم است و قاطع و سنگین است

شب طی شد و روز روشن از راه رسید
خورشید امید شرق، از غرب دمید
عیسای زمان، راز زمین، «روح خدا»
در کالبد مرده، دمی تازه دمید


این نهضت حق، که خلق ما برپا کرد
نه شرقی‌و غربی است، نه سرخ است و نه زرد
در وسعت و عمق و شور و یک‌پارچگی
زیباتر از این نمی‌توان پیدا کرد



جان‌های جهانیان به لب آمده است
جان در پی حق، داوطلب آمده است
جمهوری اسلامی ما در این قرن
فجری است که در ظلمت شب آمده است

بر ملت تازه رَسته از دام و کمند
آن بردگی گذشته، یارب مپسند
این در که به‌روی ما گشودی از مهر
بار دگر از قهر، خدایا تو مبند


شعر از استاد - جواد محدثی بهمن 1376

از غم دوست در این میکده فریاد کشم

از غم  دوست  در  این میکده فریاد  کشم
دادرس نیست که در هجر رُخش داد کشم


داد و بیداد که در محفل ما، رندی نیست

که بَرش  شکوه برم ،‌ داد ز  بیداد  کشم


شادیم  داد ،  غمم داد و  جفا داد  و  وفا

با  صفا   منّت آنرا  که به من  داد  کشم


عاشقم ، عاشق  روی تو ، نه چیز  دگری

بار هجران  و  وصالت به دل  شاد   کشم


در غمت ای گل وحشیِ  من ای خسرو من

جور  مجنون ببرم ، تیشة  فرهاد  کشم


مُردم از زندگی بی تو که با من هستی

طرفه سرّی است که باید بَرِ اُستاد  کشم


سالها  می‌گذرد ،  حادثه‌ها  می‌آید
انتظار   فرج  از  نیمة ‌خُرداد  کشم